دومین بار بود که قرار بود به همت شهرداری تهران و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، از کتاب جدید اینجانب به نام دانشنامه آبادی های میانه رونمایی گردد لیکن در ابتدای اسفندماه به پیشنهاد فرماندار وقت میانه جناب شکری، برگزاری این آئین را به میانه و برعهده فرمانداری ویژه میانه سپردم.
در همان ابتدا، کار به استعلام از استان و تأیید اداره کل ارشاد و دیدن کتاب رسید ولی بهرحال در عرض یک هفته بروکراسی اداری تمام شد اما با زمزمه جابجایی فرماندار میانه، انجمن دوستداران میراث فرهنگی میانه همت کرد و تقاضای برگزاری این آئین را طبق اساسنامه خود نمود که انصافاً به نحو احسن این برنامه را برگزار کرد، لیکن لازم میدانم ناگفته هایی را باز گویم تا شاید در آینده با چنین موانعی مواجه نشویم:
1 ـ انجمن دوستداران میراث فرهنگی میانه رسماً بصورت کتبی تقاضای برگزاری این مراسم را از سرپرست محترم فرمانداری میانه کرد. برای اینکه لازم بود تمام جزئیات مراسم حتی نام مجری و ترانه سرا و ... (بجز تعداد نفس هایی که در تالار باید کشیده شود!) ذکر شود. مجوز این برنامه در همان روز با حسن نظر سرپرست محترم فرمانداری صادر و به اداره ارشاد و اداره اماکن و ... ابلاغ گردید. هنگام ارائه جزئیات برنامه به فرمانداری جهت اخذ مجوز، برای هر بخش (مجری، ترانه سرا، سخنران و ...)، 2 نفر پیش بینی شد تا درصورت ناخوشآیند بودن ظاهر یا باطن یک نفر، نفر دیگر جایگزین شود و مراسم لغو نشود. چنین هم شد: یکی از ترانه سراها در همان اول حذف شد. یکی از سخنران ها نیز تنها چند ساعت پیش از مراسم حذف شد درحالیکه این میهمان ویژه از تهران راهی میانه شده بود و با مسدود شدن راه آهن مابقی راه را با اتوبوس آمده بود. معلوم نشد این دستور منع سخنرانی را چه کسی و برای چه داده؟ درحالیکه همین سخنران در هفته جاری در گچساران، شیراز، گنبدکاووس، ارومیه برنامه سخنرانی و رونمایی داشت و فردای این مراسم نیز در تبریز از کتاب آلزایمر باید رونمایی میکرد. آیا بالاتر از فرمانداری، مقام دیگری در این شهرستان وجود دارد که علیرغم موافقت و دستور ایشان، چندین بار برنامه را تغییر دهند؟ اگر این موضوع به استان و مرکز منتقل شود، دیگران چه تصوری از میانه خواهند داشت؟
2 ـ انجمن دوستداران میراث فرهنگی میانه رسماً بصورت کتبی تقاضای نصب بنر تبلیغی این مراسم را از شهرداری میانه کرد. آقای مددی اخوی نماینده سابق میانه و سرپرست شهرداری میانه این کار را فرهنگی ندانسته!! و تقاضای پرداخت حق نصب بنر نمود که این مبلغ پرداخت شده و مجوز کتبی دریافت شد. تنها 1 روز پس از نصب بنر، سرپرست شهرداری این بنر را تبلیغی!! دانسته و خواستار امحای آن شد. با اینکه هنگام دریافت مجوز، پرینت بنر به سرپرست محترم نشان داده شده بود، اما ایشان پشیمان شده بود. پیشنهاد کردیم با اسپری سیاه روی تصویر کتاب و نویسنده را سیاه کنیم و تنها تیتر خبر باقی بماند اما باز نپذیرفت و این بنر با هزینه 300 هزار تومانی پاره شد و بنر کنارش که مسابقه تخم مرغ!! بود باقی ماند.
3 ـ تلاش برای کشف محتوای شعر مربوط به ترانه میانه نیز از دیگر ناهنجاری های میانه است. مگر تاکنون از داخل شهرستان میانه برای 1 سطر از نوشته های خود مجوز دریافت کرده ام که این هم دومی باشد؟ حال که این ترانه رونمایی شد، واقعاً ببینید برای کدام بیتش حساسیت باید داشت؟ از ذکر مفاخر و تاریخ میانه یا از خون ناحق پروانه های دبیرستان زینبیه که به بار نشست و صدام را رسوای عالم کرد؟ این همه اضطراب و نگرانی برای چیست؟ اینهمه خود را در جایگاه امام معصوم و دیگری را در جایگاه شمر بن ذی الجوشن دانستن برای چیست؟
4 ـ با اینهمه مانع تراشی آیا انتظار میرفت مسئولین نیز به این مراسم دعوت شوند و سخنران هم باشند؟ هرگز چنین کاری انجام نمیشد. عسل که ندادی، نیش هم که زدی، دیگر این ردیف اول نشستن و سخنران بودن چه مفهومی میتواند داشته باشد؟
امیدوارم نویسندگان و اهل هنر میانه این رنجنامه را به گنجنامه تبدیل کنند و به برگزاری مکرر برنامه های هنری و فرهنگی، حساسیت های بحق یا ناحق مسئولین را از بین ببرند و اجازه ندهند سطح فرهنگی میانه افول پیدا کند.