
قهرمان دوران کودکی مان· ما هم دست به دعا برداشته ایم برای سلامتی ات .
دهقان فداکار این روز ها در سالگرد حماسه آفرینی اش حال خوشی ندارد و در بیمارستان امام رضای (ع) تبریز بستری است.
همه برای سلامتی او دعا کنیم. و اما این قهرمان چگونه پس از سال ها فراموشی دوباره شناسایی و مورد توجه قرار گرفت!
" تقریبا سال ۱۳۷۳ بود در یک روز سرد و زمستانی یکی از دوستان دوران دبیرستانی ام "آقای فیروز قره بخشی " خبر ی به من داد که با شنیدن آن خبر شوکه شدم!
فردای آن روز با موتور سیکلت مشکی رنگی که با آن به امورات خبری می پرداختم عازم روستایی شدم که نامش " قهرمانلو " بود.
پس از پرس و جوی فراوان از اهالی روستایی که رویای کودکیهایمان را تنها با نام "ازبرعلی حاجوی" می شناختند به پیرمردی برخودم که کلاهی گرد و کت و شلواری خاکستری برتن داشت و خود را این گونه معرفی کرد : من " ازبرعلی حاجوی "هستم که همگان مرا "ریزعلی" می شناسند.
آری او خود "ریزعلی بزرگ مرد" کتاب فارسی دوران کودکیهایمان "دهقان فداکار "بود که اکنون گرد پیری بر چهره اش نشسته و بر سر کوچه شان ایستاده تا گذر ایام را نظاره کند.
کسی باور نداشت که قصه" دهقان فداکار " واقعیت داشته باشد چه رسد به اینکه او ساکن روستای قهرمانلوی بخش مرکزی میانه باشد!
خوشحال ازاینکه خبری ناب و دست اول را بدست آورده ام به میانه برگشتم و به محض بازگشت از روستا به واحد خبر صداوسیمای تبریز که آن موقع به صورت خبرنگار آزاد و افتخاری کار میکردم اعلام نمودم که این مرد بزرگ درشهر میانه زندگی میکند!
با پخش این خبر در اخبار محلی و سراسری آن زمان و برنامه های سیمای تبریز و چاپ خبر آن در روزنامه های محلی و حتی "روزنامه کیهان ویژه میانه" همگان از وجود این فداکار رویا های کودکانه مطلع شدند و فرماندار وقت میانه و ... به وجود این مرد بزرگ بالیدند و بالیدیم ."
علی حیدری خبرنگار صداوسیمای مرکز آذربایجان شرقی- تبریز