
به گزارش صدای میانه ششمین جلسه از مباحث میانه شناسی در گروه میانه شناسی با عنوان "آسیب شناسی مهاجرت روستایی در میانه" توسط عادل رمضانی دقایقی پیش پایان یافت که مشروح آن خدمتتان ارائه می شود:
امروز این افتخار نصیب من شد که در رابطه با یکی از مسائل مهم شهرستان میانه ساعتی با شما گفتگو کنم.
همانگونه که اطلاع دارید موضوع بحث امشب "آسیب شناسی مهاجرت روستایی در میانه" میباشد
لازم به توضیح است که مطالب ارائه شده، نتیجه تجربیان بنده و نیز زندگی در روستا میباشد و طبیعتاً نظرات اهل فن و پیشنهادهای سازنده دوستان عزیز میتواند در کامل شدن و مفید بودن بحث موثر باشد.
آنچه باید توجه نمود اینکه عوامل متعددی در مهاجرت روستائیان به شهرها دخیلند و در بحث یک ساعته نمیتوان تمام زوایای آن را بررسی و کنکاش نمود.
امید میرود این بحث زمینهساز برنامهای باشد که در پایداری جوامع محلی و از میان برداشتن مشکلات آنان مؤثر باشد.
1- تعریف مهاجرت
بهطور کلی مهاجرت بهمعنی جابجایی انسانها از مکانی به مکان دیگر برای کار یا زندگی است. واژه مهاجرت در فرهنگ فارسی معین به معنی از موطن خود بجایی دیگر انتقال كردن، آمده است. همچنین در لغت نامه دهخدا به معنی ترك دیار گفتن و در مكان دیگر اقامت كردن میباشد. مهاجرت به معنی اعم كلمه عبارت است از ترك سرزمین اصلی و ساكن شدن در سرزمین دیگر به طور دائم و یا موقت. ولی به معنی اخص كلمه كه مهمترین نوع تحرك جمعیت میباشد، عبارتست از جابجایی دسته جمعی یا انفرادی انسانها به طور دائم بدون قصد بازگشت به مبدأ.
متأسفانه اتفاق نظر كلی در مفهوم مهاجرت بین صاحبنظران وجود ندارد ولی به طور كلی شاید بتوان مهاجرت را از دیدگاه جغرافیای جمعیت چنین تعریف كرد كه: مهاجرت عبارتست از جابجایی بین دو واحد جغرافیایی و به عبارت دیگر ترك یك سرزمین و اسكان در سرزمین دیگر.
2- تارخچه مهاجرت روستائیان و کلیات
انسان از بدو تولد تا هنگام مرگ، طالب آسایش و پیشرفت است بنابراین در هر جایی كه تجمع امكانات باشد نیروی انسانی نیز به همان مكان مهاجرت میكند.
مهاجرت روستائیان به شهرها به اوایل دهه 40 برمیگردد. زمانی که تحولات گسترده اجتماعی-اقتصادی در ایران رخ داد. در این دهه ایران رو به سمت صنعتی شدن پیش میرود و یک سری مراکز صنعتی مانند ساخت بنادر، توسعه ریلی، صنعت نفت و گاز، ساخت نیروگاهها و... شروع به کار میکنند که باعث سرازیر شدن نیروی کار عمدتاً روستایی به این مراکز میشود.
پس از آن، همزمان با شوک نفتی در ابتدای دهه 50 که درآمدهای هنگفتی را به شهرها سرازیر کرد، روستائیان نیز برای به دست آوردن بخشی از این درآمدها راهی شهرهای در حال توسعه شدند. به علاوه جاذبههای شهری و آسایش نسبی شهرها باعث مهاجرت روستائیان به شهرها شد (پدیدهای که با عنوان مهاجرت از روستا به شهر حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز متوقف نشد.) در آن دوره رهاسازی زمینهای کشاورزی در روستاها باعث سست شدن ریشه کشاورزی و تخلیه برخی از روستاها گردید.
با وجودی که پس از انقلاب خدماترسانی به روستاها شامل احداث راههای آسفالته، آب، برق و... در دستورکار دولتها قرارگرفت، ولی ارائه این نوع خدمات هم مانع از مهاجرت نشد. عمده روستائیانی که به امید درآمد و زندگی بهتر کاشانه خود را رها کرده بودند، درحاشیه شهرها باقی ماندند که علاوه بر ایجاد ناهماهنگی بین خدمات رسانی و امكانات موجود شهری، پدیده حاشیه نشینی را پررنگ تر کردند. براساس شواهد و تحقیقات انجام شده اغلب حاشیه نشینان اطراف شهرها را كسانی تشكیل میدهند كه از روستا به شهر مهاجرت میكنند.
اما، برخی کارشناسان اعتقاد دارند که مهاجرت چندان هم بد نیست و سبب توسعه و پویایی شهرهای مقصد میشود. مهاجرت مزیتهای مثبت و منفی در سطح فردی و اجتماعی دارد. اگر شهر مقصد کمبود نیروی کار و امکاناتی برای جذب نیروداشته باشد، مهاجرت مفید است اما در صورتی که خود جمعیت ساکن مشکل شغل دارند و رکود اقتصادی وجود دارد این مهاجرت بیمارگونه است و مشکلات شهر مقصد را بیشتر می کند.
لازم است یاد آور شد که، راه توسعه شهری از توسعه روستایی میگذرد و بدون وجود روستاهای توسعه یافته نمیتوان انتظار شهرهای توسعه یافته داشت. ولی متأسفانه در پی این دیدگاه هم روستاها از توسعه بازماندند و هم شهرها به توسعه واقعی دست نیافتند. افزایش حاشیهنشینی در شهرها که حاصل این نظام برنامهریزی بود، مشکلات اقتصادی و اجتماعی شهرها را نیز افزایش داد.
از سوی دیگر در اختصاص خدماتی که باید در اختیار روستاها قرار میگرفت، احداث راه، برقرسانی و آبرسانی در اولویت قرار گرفت. غافل از اینکه روستاها نیازهای دیگری هم دارند که به تولید و اشتغال آنها مربوط میشود. بنابراین در این نظام برنامهریزی که یک نیاز اصلی روستاها دیده نشد، شهرها به سرابی برای روستاییان تبدیل شد و سیل مهاجرت به سوی شهرها آغاز شد. به دنبال آن تولیدات روستاها نیز به شدت کاهش یافت و در شهرها آلودگی و مشکلات شهری افزایش پیدا کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای خدمترسانی به مناطق روستایی و از زمانی که روستا و آبادی از هم تفکیک شد (مناطق با جمعیت بیش از 20 خانوار یا 100 نفر را روستا و بخشهای کمتر از 20 خانوار یا کمتر از 100 نفر را آبادی نامیدند) مشکلات خدمترسانی به آنها هم بیشتر شد. غافل از اینکه تمام این مناطق مراکز تولید نیازهای مردم هستند.
در حالی که قبل از انقلاب هدف توسعه شهری بود، پس از انقلاب نیز نگاه اصلی توسعه شهری بود.
همچنین بهدلیل عدم وجود ارتباط لازم بین دولتمردان و مشارکت ندادن مردم بومی در مراحل مختلف تصمیم گیری و برنامهریزیهای توسعهای، بسیاری از برنامههای دولت بینتیجه مانده و یا نتایج معکوس داشت. از سویی به رغم آشنایی اهالی بومی با مسائل روستا، عدم وجود هماهنگی در میان خود آنان و نبود حمایتهای لازم و برنامه دقیق برای حل معضلات موجود از طرف دولتردان بر مشکلات موجود افزود.
پديده مهاجرت جوانان روستايي به شهرها نیز يکي از مهمترين دلايل عدم تحقق اهداف توسعه روستايي محسوب ميگردد. زيرا با خروج جوانان روستايي که سرمايه انساني مناسبي براي روستاها محسوب ميشوند عملا توسعه روستايي با کندي مواجه ميگردد و یا به کلی متوقف میشود.
3- ترکیب جمعیتی شهری- روستایی
در حالی که در گذشته نسبت جمعیت روستایی به شهری 73 به 27 درصد بوده امروزه این نسبت عکس شده و 73 درصد جمعیت کشور در مناطق شهری زندگی میکنند که این تغییر ترکیب جمعیتی حاصل مهاجرت روستاییان به شهرها بوده است. این در حالیست که ساختار جمعیت روستاها نیز کاملاً تغییر یافته است (برای مثال اکثر جمعیت روستایی ایران را افراد کهنسال و یا خوش نشینان فصلی تشکیل میدهند که عملاً نقشی در تولید ندارند. بازگشتن دوباره روستائیان (توسعه کاذب) که در شهرها به نان و نوایی رسیدهاند، خود بر مشکلات روستا افزوده و رغبت روستائیان برای ماندن در روستا را کم کرده است). بنابراین روستاهایی که تا گذشته نه چندان دور مراکز تولید بودند هماکنون وابسته به تولیداتی هستند که از شهرها تأمین میشود.
ترکیب جمعیتی شهرستان میانه طی سالهای 1335- 1390با اقتباس از منابع "سایت رسمی استانداری" و "صدای میانه"
سال 1335 1345 1355 1365 1375 1385 1390
جمعیت شهرستان 139000 175000 218000 231000 208000 191000 186000
جمعیت ساکن در روستا 118000 147000 182000 165000 130000 101000 79000
درصد جمعیت روستایی 85 84 83 71 62 47.5 42
با توجه به ارقام موجود، مشاهده میشود که جمعیت روستایی شهرستان در دورههای مختلف کاهش چشمگیری داشته است. کل جمعیت شهرستان نیز رشد منفی دارد که دلیل عمده آن مهاجرت به سایر شهرستانها و یا کاهش نرخ زاد و ولد است.
4- دلایل مهاجرت روستائیان به شهرها
مهاجرت رفتاری اجتماعی است که متأثر از ویژگیهای شخصیتی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است و از فردی به فرد دیگر و از جامعهای به جامعه دیگر تفاوت مییابد. در عصر حاضر مهاجرت معمولاً بهدلیل دور شدن از مسائلی مانند فقر، کمبودهای اجتماعی، بیکاری، بلایای طبیعی، جنگ و ناامنیهای موجود در یک کشور و دلایل دیگر است. افراد مهاجر بهدنبال رسیدن به مکانی هستند که پوششدهنده نیازهای آنها در آن زمان باشد.
بسیاری از مهاجرتها در روستاهای میانه ریشه اقتصادی دارند و نقش سایر عوامل کم رنگتر است. از دلایل مهم مهاجرت روستائیان میانه به شهرها میتوان به:
4-1- بروز خشکسالی و کمبود منابع آبی
در مناطق پست و برخی نواحی کوهستانی بوزگوش، وجود آب کافی باعث شکل گیری جوامع روستایی متعدد در حاشیه این منابع شده است. به طوری که در امتداد یک حوزه آبریز برحسب توان اکولوژیکی هر ناحیه، تعدادی روستا مستقر شده و از منابع آبی آن بهره میبرند.
اما بروز خشکسالی و تغییرات آب و هوایی باعث خشکیدگی آب روددرهها و چشمهها شد و بدین ترتیب امکان سکونت در تعدادی از روستاهای میانه میسر نشد. مانند روستاهای شیخ احمدلو، آتدرهسی، کُردهدِه، اورَنجه و دهها نمونه دیگر. مناطقی از میانه که منابع پایه مانند آب، مرتع، زمین کافی و حاصلخیز و اقلیم مناسب در اختیار دارند از مناطق دیگر جمعیت بیشتری دارند. برای مثال، دامنههای شرقی بوزگوش به دلیل وجود منابع آبی، خاک حاصلخیز و مراتع سرسبز از رونق نسبی زیادی در مقایسه با سایر مناطق برخوردار است. تعداد زیادی از روستاهای آق کند و قسمتهای جنوبی میانه به دلیل وجود خشکسالی یا تخلیه شده و یا جمعیت پویای خود را در اثر مهاجرت از دست داده اند.
بنابراین تنها سیاستهای غلط دولتها در حوزههای مختلف باعث تخلیه روستاها و سرازیر شدن مردم روستایی به شهرها نشده، بلکه عوامل طبیعی نیز در مواردی دست در دست این عوامل داده و بر مشکلات موجود افزوده است. با بروز خشکسالی و کاهش منابع آبی، مزارع و باغهایی که در تأمین معاش روستائیان نقش اساسی داشتند خشک شده و روستائیان را مجاب به ترک زادگاه خود کرد. بهنظر میرسد که موج جدید مهاجرت روستاییان به شهر در سالهای اخیر به دلیل خشكسالی بوده و موجب تخلیه تعداد زیادی از روستاها شد.
4-2- بیکاری
معضلی که نه تنها در روستاهای میانه بلکه در مناطق شهری میانه نیز بسیاری از جوانان و خانواده آنها را مجبور به ترک دیار کرده است.
4-3- نبود تعادل اقتصادی میان شهر و روستا
4-4- ضعف امکانات و خدمات رسانی مناسب در روستاها
(در حال حاضر وجود تاسیساتی مانند آب، برق، تلفن، مدرسه و ... نتوانسته بر جذابیتهای زندگی در روستا بیفزاید یا مانعی برای مهاجرت مردم بخصوص جوانان روستا به شهرها باشد).
4-5- وجود مشاغل فصلی و نیز کمبود فرصتهاي شغلي پایدار در مناطق روستايي
(اقتصاد روستا از نوع معیشتی است و بسیاری از روستائیان تنها 120 روز در سال کار میکنند و به همین علت در مهاجرت چیزی از دست نمیدهند)
4-6- سختی کار کشاورزی و دامداری و درآمد پایین آن در مقایسه با مشاغل شهر
4-7- برخی از مهاجرتهای روستایی در میانه به دلایل اجتماعی مانند رقم زدن آیندهای بهتر برای فرزندان، ازدواج، تبعیت از فامیل و ... انجام میپذیرد. همچنین تبلیغات در مورد زندگی مرفه و آسایش در زندگی شهری که نقش رسانهها بهصورت ناخواسته در این مورد بیشتر است. روستائیان نیز سطح زندگی و رفاه خود را با شهریها مقایسه میکنند.
4-8- گذراندن روزهای بیکاری و سخت زمستان
برخی از روستائیان مهاجران فصلی شهرها هستند که برای گذراندن روزهای سخت زمستان و بیکاری فصلی در شهرها سکنی میگزینند.
5- پیشنهادهایی برای کاهش مهاجرت روستائیان
شغل، درآمد و امکانات سه فاکتور مهم برای کاهش مهاجرت است اما حل این مشکل در کوتاه مدت امکان ندارد. به نظر من باید مشکل اقتصادی در روستاها را حل کرد و به آنها بهعنوان قطب توسعه نگاه کرد تا انگیزه مهاجرت را کاهش داد. چرا که بیشتر مهاجرتها ریشه اقتصادی دارند. اشتغال مشتق از تولید است و چنانچه تولید زیاد شود در نهایت اشتغال نیز افزایش مییابد. بنابراین لازم است به لایههای مختلف تولید در روستاها بیش از پیش توجه نمود. افزایش بهرهوری با حفاظت پایدار اراضی، گسترش عدالت اجتماعی، رفع فقر و محرومیت، برقراری تعادل و توازن در برخورداری از سطح معقول توسعه و رفاه در تمام مناطق جغرافیائی و حوضههای آبی میانه، ایجاد و تحکیم پیوندهای اقتصادی درون و برون منطقهای بهگونهای عمل میکند که بتواند اهداف بلند مدت توسعه روستایی را بصورت تحققپذیر، متوازن، پایدار و عادلانه عملی سازد.
با توجه به یافتههای ما در طول 10 سال کار با جوامع محلی میانه پیشنهادهای زیر برای کاهش پدیده مهاجرت ارائه میشود:
5-1- تدوین الگویی برای توسعه مناطق مختلف شهرستان بخصوص مناطق روستایی: در منطقه میانه سکونت جوامع روستایی در اقلیمهای متنوع موجب پیدایش فرهنگها، آداب و رسوم و حتی شیوههای زندگی متنوع شده که در برخورد اول قابل شناسایی نیست. هر یک از اقلیمهای روستایی و یا منطقهای شرایط خاص خود را دارند؛ بنابراین برخورد با هر یک از آنها برنامه خاص خود را میطلبد و لازم است الگویی خاص برای هر یک از نواحی تدوین گردد.
5-2- مشارکت مردم در مراحل تصمیم سازی: در راستای نیل به توسعه پایدار روستایی و به منظور حضور و مشارکت جوامع محلی در مراحل مختلف تصمیم سازی در روستاها و نیز دستیابی به یک رهیافت مشارکتی و تعمیم آن به سایر نقاط شهرستان امری مهم است. در ایران متأسفانه تصمیمها بالاسری بوده و سطوح خرد جوامع در مرحله برنامهریزی نادیده گرفته میشود؛ بنابراین چنین برنامههایی همواره شکست خوردهاند. تجربه کار در جوامع محلی ثابت کرده که هم اندیشی و فعالیت گروهی میتواند بسیاری از معضلات موجود در جوامع روستایی را مرتفع، و امید به زندگی در روستا را در میان مردم تقویت نماید. با ایجاد بستر فرهنگی مناسب و شناسایی ذینفعان دولتی و محلی و بهکارگیری افراد بومی فعال در مراحل مختلف تدوین یک برنامه میتوان مشکلات آن منطقه را حل نموده و مهاجرت را کاهش داد.
5-3- توسعه كشاورزی و دامپروری و توسعه صنایع داخلی و ایجاد مشاغل جایگزین. ایجاد صنایع تبدیلی در روستاها حتی بهصورت منطقهای فعالیت کشاورزی 120 روزه را به فعالیت دائم تغییر و در واقع به معنی واقعی کلمه باعث توسعه روستایی میگردد. لازم است به روستا بهعنوان یک واحد اقتصادی نگاه کرد. براي جلوگيري از روند روزافزون مهاجرت در منطقه پيشنهاد ميگردد که دولت به موضوع فرهنگ روستايي و مقبوليت آن توجه بيشتري نموده و با معرفي زمينههاي اشتغال در روستاهاي مورد بررسي و پرداخت تسهيلات اشتغال زايي، نسبت به حمايت از ايجاد صنايع کوچک روستايي براي جلوگيري از خروج جوانان روستايي اقدام نمايد.
5-4- ظرفیتسازی و توانمندسازی جوامع محلی و ایجاد فضای مناسب بهمنظور مشارکت آنان در تعریف و تدوین محدودیتها و فرصتها بهروش مشارکتی جهت تعیین راهکارهای لازم برای توسعه روستایی. فرصتها و محدودیتهای هر منطقه، معمولاً برای افراد بومی، شناخته شده میباشد. این افراد در طی زمان، با شرایط محیطی و اقلیمی منطقه خود سازگار شده و به دانشی که امروز آن را "دانش بومی" مینامند تجهیز شدهاند. مردمان محلی اصلحترین افراد برای بیان مشکلات و راهکارهای آن هستند چرا که به طور مستقیم این مسائل را لمس میکنند.
5-5- شناسایی استعدادهای گوناگون روستاها، از جمله جاذبههای گردشگری طبیعی و تفرجگاهی و نیز تنوع غنی فرهنگی و نقشی که این جوامع میتوانند در توسعه روستایی ایفای نقش نمایند نباید نادیده گرفته شود. متأسفانه هنوز آنطور که باید و شاید برنامه ریزی دقیقی در منطقه میانه انجام نگرفته است. بسیاری از روستاهای میانه از امکانات بالقوه بالایی برای جذب گردشگران برخوردارند. بی شک کشف پتانسیلها و فرصتهای موجود در حوزه توسعه روستایی میتواند بسیاری از معضلات اجتماعی-اقتصادی را مرتفع نموده و باعث رونق دوباره این مراکز و جلوگیری از پدیده مهاجرت گردد. آنچه مسلم است اینکه، برای حل مشکلات هر ناحیه لازم است در ابتدا مسائل مربوط به آن ناحیه، ریشه یابی شده تا در مرحله بعد بتوان به ارتقای سطح کیفی و معیشتی جوامع کمک نمود. توسعه صنعت گردشگری و ایجاد بستر فرهنگی مناسب در ارتقای سطح معیشتی روستائیان موثر است.
5-6- ایجاد امکانات رفاهی و بهداشتی در روستاها. بسیاری از روستاهای منطقه هنوز از نعمت گاز، آب آشامیدنی، راه مناسب، خدمات بهداشتی و ... بیبهره هستند. در این باره ارگانهای دولتی ذیربط باید همسو با یکدیگر در جهت حل مسائل رفاهی، بهداشتی، اجتماعی و حفاظت محیط زیست ایفای نقش کنند. لازم است در خصوص بهرهمندی از امکانات بومی و نیز کاهش فشارهای ناشی از کمبود درآمد، تأمین بهداشت عمومی و حفاظت از محیطهای طبیعی، اقدامات لازم صورت گیرد.
5-7- آمایش سرزمین (مطلوبترین، عادلانه ترین و پایدارترین آرایشی که به سه مولفه مهم جمعیت، سرمایه و منابع طبیعی و محیطی در یک منطقه یا سرزمین داده می شود، آمایش سرزمین گفته میشود) میزان مهاجرتها را در حد ایدهآل و مطلوب كاهش میدهد.
5-8- بالا بردن منزلت شغلی. متاسفانه ارزش کار در مزرعه و کشاورزی در جامعه ما پایین است. باید جنبه اجتماعی این شغلها و منزلت شغلی روستاییان را بالا برد.
5-9- آموزش اصول بهره برداری صحیح از زمین و منابع آبی و افزایش راندمان تولید با استفاده از دانش جدید و دانش بومی و حذف واسطهها در عرضه محصولات کشاورزی
5-10- شناسایی معضلات موجود و ارائه راهکارهای مناسب در جهت حل مسائل اقتصادی و اجتماعی روستاها. تعدادی از روستاهای میانه بر اثر اختلاف درونی (داخل روستا) و یا بین روستایی (دو یا سه روستا با یکدیگر) تخلیه شدهاند.
5-11- کاهش نابرابری شهر و روستا (تولید پایدار کشاورزی و افزایش درآمد)
حال سؤال اینکه، چرا برنامهها و هزینههای هنگفتی که در بیش از سه دهه اخیر برای توسعه روستایی انجام شد نتیجه دلخواه حاصل نشده و همچنان کسانی هستند که شهر را برای زندگی به موطن اصلی خود یعنی روستا ترجیح میدهند؟
از اینکه وقت گرانبهای خود را در اختیار بنده قرار دادید نهایت تشکر را دارم.
********************
مطالب مرتبط:
جلسه اول: زبان و گویش شهرستان میانه
جلسه دوم: کودک در دوراهی زبان ملی و زبان مادری +تصویر
جلسه سوم: سوغاتی های میانه
جلسه چهارم: "میانه و آزادراه" ؛بزرگراه میانه ـ هشترود، راه برون رفت میانه از بحران
جلسه پنجم: گردشگری میانه؛ سرمایه گذاری اندک و اشتغال فراوان