کد خبر: ۷۸۴۲
۲۴۳۲ بازدید
۴ دیدگاه (۴ تایید شده)

گفتم :

اگر عاشقی ، پای به میدان بنه

۱۳۹۱/۱۰/۸
۰۱:۲۷

 

 


گفتم : اگر عاشقی ،پای به میدان بنه

پای به میدان شدی ، جان بده ایمان بنه

 

دیدهء دل باز کن ، دیدهء سر ساز کن

چون بر جانان رسی، راه به جانان بنه

 

راهت اگر راه شد،طالب و دلخواه شد

وانگه اگر می رسی، ارج به انسان بنه

 

آز و طمع آفت است ، ای به ره افتاده پا!        

پا نرود، سر رود، پای به تاوان بنه


پر دهدت جای پا ، دل دهدت، دلربا

گویمت ای عاشقا! آن دل نالان بنه

گفتم، اگر گوش هوش، آید و گیرد به گوش

ور نه برو شاهدا !  دفتر و دیوان بنه

کانال تلگرامی صدای میانه اشتراک‌گذاری مستقیم این مطلب در تلگرام

نظر شما

۹۱/۱۰/۱۲ ۲۱:۳۸
[quote name="حبیب اژدری شاهد"]

پای به چشمم بنه،ای صنم خوش نظر
شوخی چندان مکن ،تا نشوم شوخ سر
بی هنری چون مرا گوشکش خویش کن
تا بکشم گوش خود،دم نزنم ازهنر
طبع من از خستگی لنگ اگر می زند
بال و پری سازکن، تا برهم ازخطر
فهم سخن گرنشد ، الکنی از من بود
سنگ محک را بده ، سیم،زدایم ز زر
عرصه سیمرغ را من پشه ای لاغرم
الحذر از این سخن، الحذر والحذر.،
گفتم: اگر چشم دل، دیده ور از سر شود
سر ، شود از ملک جان تا بر شمس القمر
دیگر عزیزم اگر ره طلبت کرد و برد
حال به دلخواه وی پا بنه و رو به سر
گر برسی! بعد از آن، شکوه انسان رسان
گو: که درین خاکدان رفت ز دست این بشر!
[b]شاهد [/b]ازین بیشتر واقف سرٌش نشد
"ایسم" بکارش مکن ، نی صنما اینقدر
شکر فراوان به او، شعر ز وی می رسد
گر چه کم و دیرتر، لیک، چونان نیشکر. [/quote]با سپاس دلی از استاد پرفن وگرانمایه وبی ادعا ی خودم استاد شاهد اجالتا دو رباعی از عطار نیشابوری را در این مقولات که متناسب موضوع بود از باب ایضاح مقول وجان کلام استاد ارجمند در پی می آورد:

گرد مرد رهی میان خون باید رفت

از پای فتاده سرنگون باید رفت

تو پای به راه درنه و هیچ مپرس

خود راه بگویدت که چون باید رفت



هر لحظه زچرخ بیش میباید رفت

گاه از پس و گه ز ِپیش میباید رفت

در گرد جهان دویدنت فایده نیست

گرد سر و پای خویش میباید رفت
۹۱/۱۰/۱۰ ۲۰:۱۵
[quote name="میانالی"]ظاهرا من بیت سوم را نمی فهمم.
"راهت اگر راه شد"! دربیت قبلی راه در صورت باز بودن دیده دل به بر جانان می رسید و ادامه راه را و مسئولیت آن را بر عهده جانان می گذارد ولی این جا به شک افتاده است و اگر می آورد که برسد یا نرسد.
البته می تواند این طور هم بوده باشد که در تایپ اشتباه شده است:
راهت اگر راح شد طالب و دلخواه شد به معنای راحت و آسوده که این هم با معنای کلاسیک راه جانان که سخت است و سیمرغ برای پیمودنش می خواهد در تضاد است.
همچنین مصرع دوم این بیت یعنی "وانگه اگر می رسی ارج به انسان بنه" بی معنی به نظز می رسد زیرا در ادبیات کلاسیک وقتی انسان به جانان می رسد دیگر خود را فراموش می کند و فنا فی الله می گردد و با جانان یکی می شود و دز این مرحله طرح دیدگاهی اومانیستی کمی غیر عادی به نظر می رسد.
ضمنا آهنگ و معنی سنگین و وزین شعر در دو بیت اول در ادامه شعر دیده نمی شود و به نظر می رسد شاهد سعی داشته فقط آن را به اتمام برساند
علاقه دارم این نقد کوتاه پاسخی از "شاهد" داشته باشد و دفتر و دیوان را ننهد![/quote]

[list][*]پای به چشمم بنه،ای صنم خوش نظر
شوخی چندان مکن ،تا نشوم شوخ سر
بی هنری چون مرا گوشکش خویش کن
تا بکشم گوش خود،دم نزنم ازهنر
طبع من از خستگی لنگ اگر می زند
بال و پری سازکن، تا برهم ازخطر
فهم سخن گرنشد ، الکنی از من بود
سنگ محک را بده ، سیم،زدایم ز زر
عرصه سیمرغ را من پشه ای لاغرم
الحذر از این سخن، الحذر والحذر.،
گفتم: اگر چشم دل، دیده ور از سر شود
سر ، شود از ملک جان تا بر شمس القمر
دیگر عزیزم اگر ره طلبت کرد و برد
حال به دلخواه وی پا بنه و رو به سر
گر برسی! بعد از آن، شکوه انسان رسان
گو: که درین خاکدان رفت ز دست این بشر!
[b]شاهد [/b]ازین بیشتر واقف سرٌش نشد
"ایسم" بکارش مکن ، نی صنما اینقدر
شکر فراوان به او، شعر ز وی می رسد
گر چه کم و دیرتر، لیک، چونان نیشکر.[/list]
۹۱/۱۰/۸ ۱۵:۲۷
ظاهرا من بیت سوم را نمی فهمم.
"راهت اگر راه شد"! دربیت قبلی راه در صورت باز بودن دیده دل به بر جانان می رسید و ادامه راه را و مسئولیت آن را بر عهده جانان می گذارد ولی این جا به شک افتاده است و اگر می آورد که برسد یا نرسد.
البته می تواند این طور هم بوده باشد که در تایپ اشتباه شده است:
راهت اگر راح شد طالب و دلخواه شد به معنای راحت و آسوده که این هم با معنای کلاسیک راه جانان که سخت است و سیمرغ برای پیمودنش می خواهد در تضاد است.
همچنین مصرع دوم این بیت یعنی "وانگه اگر می رسی ارج به انسان بنه" بی معنی به نظز می رسد زیرا در ادبیات کلاسیک وقتی انسان به جانان می رسد دیگر خود را فراموش می کند و فنا فی الله می گردد و با جانان یکی می شود و دز این مرحله طرح دیدگاهی اومانیستی کمی غیر عادی به نظر می رسد.
ضمنا آهنگ و معنی سنگین و وزین شعر در دو بیت اول در ادامه شعر دیده نمی شود و به نظر می رسد شاهد سعی داشته فقط آن را به اتمام برساند
علاقه دارم این نقد کوتاه پاسخی از "شاهد" داشته باشد و دفتر و دیوان را ننهد!
ردیف بیت چهارم نوشته نشده.احتمالا به هنگام تایپ فراموش نموده اید.زیبا بود

اخبار روز