
از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان ! گاهی با خود می گویم آدم که هر چیزی را نمی نویسد، کمی هم به فکر آینده باش ، تو هنوز درس لیسانس خود را به انجام نرسانده ای ! هنوز وضعیت خدمت وظیفه ات مشخص نیست ، وضعیت نامعلوم ازدواج و اشتغال و هزاران هزار دغدغه ای که تمام جوانان ایرانی در ذهن خود به جدال با آنها می پردازند، با این کوه مشکلات دیگر مقاله نوشتن و نقد کردنت چیست؟ بتمرک سر جایت مثل پسر مش قدرت و کربلایی حسن و این و آن درست را بخوان و مثل بچه ی آدم ببین چه گلی به سرت می زنی! آخر تو را چه به اظهار نظر کردن و خودی نشان دادن ! ببینم با فرماندار هم ترازی ؟ با شهردار هم رده ای؟ ببینم تو که این همه ادعایت می شود 40 تا بز دستت بدهند می توانی بچرانی که حالا هی فرت و فرت به این و آن نقد می نویسی و اشکال تراشی می کنی؟
از سویی دیگر نیمچه قلمی که از بارگاه صاحب "نون و القلم" به حقیر سراپا تقصیر اعطا شده و کمی کله ی خراب و یا به قول امروزی ها جسارتی که در طبع اینجانب موکد گشته -که گویی این نیز موهبتی است از سوی ذات اقدس کبریایی- موجب آن می گردد که گه گاهی از حق مدنی خود که همانا آزادی بیان می باشد، استفاده نموده و سر ناچیز را به رایحه ی دل انگیز قورمه سبزی معطر نمایم.
به همین جهت بود که تمام افکار عافیت طلبانه را کنار گذاشته ، یک سیلی آب نکشیده بر صورت کریه نفس اماره زده و دل شیطان رجیم را کباب نموده و دل را به دریا زدیم و البته با اجازه ی آقای رئیس جمهور ، بخشی از عملکرد که چه عرض کنم، سخنرانی های ایشان را زیر ذره بین کج و معوج خود قرار داده و نکاتی که به ذهن ناقص مان می رسد را به محضر مبارک آن شوکت مقام - که الهی شوکتش تداوم یابد و موجبات افتخار ایران و ایرانی را فراهم آورد- تقدیم نماییم و خوانندگان گرامی را به قول آقای رئیس جمهور با نکته نظرات بزدلانه ی خویش آشنا سازیم.
جناب آقای رئیس جمهور ، حضرتعالی در هر کسوت ، پیشه و مسئولیتی که از آغاز پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی بر عهده داشته اید، همواره خود را از جرگه ی عاقلان دانسته اید طوریکه از 30 سال پیش در دوران دفاع مقدس حضرتعالی خود و برخی یاران همفکرتان در مجلس را "مجمع عقلا" نامیدید و امروز که در راس دولت قرار دارید، خود را پدیدآورنده ی پدیده ای نادر به نام "تدبیر" می دانید- صد البته که این پدیده قبل از شما نبوده و شما اولین بار آن را در کارهای مدیریتی خود دخیل ساختید که جای بسی تقدیر ، تشکر و امتنان می باشد- و از آنجایی که "العاقل یکفی بالاشاره " موجب شگفتی است مدبری همچون جنابعالی -که حقاً و انصافاً تا به حال دولت به خود ندیده! - چرا نتوانستید پیام کوتاه اما پر محتوای رهبر انقلاب که در رابطه با سمینار مبارزه با فساد صادر نمودند را عمیقا درک کرده و دست از اقدامات تبلیغاتی خود بردارید.
از آن روزی که حضرتعالی با عنایات حق تعالی و همچنین کسب رای اعتماد اکثریت مردم به عنوان رئیس جمهور اسلامی ایران انتخاب شدید، سخنرانی ، موضع گیری، اظهارات و عملکرد حضرتعالی نه به عنوان یک نامزد احتمالی انتخابات ، فعال سیاسی و یا چیزی شبیه آن ، بلکه به عنوان رئیس جمهور و نماینده ی عالی ملت ایران در مجامع داخلی و بین المللی وارسی و تحلیل می شود و با توجه به سخنان حضرتعالی افکار بین الملل در رابطه با فرهنگ ، ایدئولوژی ، توانایی های دولت و ملت به قضاوت می پردازد. لذا مراقبت و مداقه ی ویژه ای نیاز است تا شخص رئیس دولت به کار بندد تا با موضع گیری ها و اظهارات و عملکرد گاها نامتناسب خود ، تصویر عمومی ملت را در صحنه های بین المللی تخریب نکند.
حضرتعالی وقتی در سخنرانی خود در بیرجند، می فرمایید: موشتولوق بدهید! خبر خوشی دارم ! دوره ی رونق اقتصادی آغاز شد، این حرکت حضرتعالی برای مخاطبی کم سن و سال و بی تجربه ای مثل بنده با کمال پوزش بسیار بی معنی است چراکه بنده و امثال بنده با هزاران هزاران مشکل اقتصادی مواجه بوده و هستیم و به اصطلاح دانشجویی به پول کپی یک جزوه هم مانده ایم و از وقتی که حضرتعالی با آن تدبیر مثال زدنی و بی بدیل خود امور اجرائی کشور را بر دست مبارک گرفته اید نه تنها هیچ تغییری در وضعیت معیشتی و رفاهی ما دیده نشده که بدتر با اجازه تان حالا به پول یک خودکار هم مانده ایم. حضرات چطور ادعای آغاز دوران رونق اقتصادی را دارند درحالی که درآمد های نفتی کشور به دلیل ارزان شدن هر بشکه نفت به شدت کاهش یافته و از سویی دیگر به دلیل بالا رفتن نرخ ارزهایی همچون دلار ارزش پول ملی افت کرده است.
آقای رئیس جمهور ، مرحمت فرموده و واقع بین باشید ! مردم هر روز با مشکلات کوچک و بزرگ دست و پنجه نرم می کنند و با سیلی روی خود را سرخ نگه می دارند ، من مطمئنم این نوشته ی سراسر بزدلانه ی حقیر جهنمی، اگر به دست آن سرور گرامی برسد ، آن بزرگوار حتما برای این بند از عرایضم ، جوابی آماده دارند و می فرمایند این مشکلات به بنده و دولتم ربطی ندارد، من وارث این وضعیت نا به سامان اقتصادی ام، تمام مشکلات اقتصادی مربوط به دوران قبلی است – البته خدایی ناخواسته منظور از دوران قبل دوران آقایان هاشمی و خاتمی نیست بلکه منظور از دوران قبل در جمله ی پیشین فقط و فقط سالهای 84 تا 92 را شامل می شود، اصلا بگذارید خیالتان را راحت کنم تمام مشکلات عالم مربوط به این سالها است ، اصلا پا فراتر می گذارم و به سبک و سیاق کارشناسان اعتدال گرای خودمان ، باد در غب غب انداخته و به جرئت می گویم کل مشکلات این کره ی خاکی از همان روز ازل تا به ابد مربوط به این سالهاست، این را قید کردم که مبادا به عالیجنابان بر بخورد و ما را روسیاه عالم و آدم سازند.
چرخیدن چرخه ی اقتصاد چیزی نیست که در سخنرانی های خود خبرش را به مردم بدهید و یا برایش سمینار بگذارید و جشنواره بگیرید ، چرخه ی زنگ زده ی اقتصاد ایران با عمل و پشتکار روغن کاری می شود نه با سخنوری های مدیران دولتی، چرخیدن چرخه ی اقتصاد را از جیب آس و پاس جوانکی همچون بنده جویا باشید که از خالی پر شده است و در حسرت دو سه تا اسکناس تا نخورده ی پنج هزار تومانی له له می زند.
آقای دکتر روحانی اداره ی مملکت ، تبلیغات انتخاباتی نیست که با در آوردن یک کلید از جیب قبای مبارک، به آسانی سرکشیدن یک لیوان آب بتوانید موفقیت کسب کنید. اداره ی کشور پشتکار ، دوندگی و در یک کلام مدیریت جهادی می خواهد، با برگزاری سمینار ، همایش، سخنرانی، مراسمات مجلل نمی شود کشور داری کرد.
آقای روحانی ، از این برادر کوچک خود بشنوید! برادر برزگوار ؛ مطلب رهبری را نگرفته اید!
به عمل کار برآید / به سخندانی نیست
و ما توفیقی الا بالله علیه توکلت و الیه انیب
منتقد بزدل ، ترسو و جهنمی
پدرام نائبی
منبع: پایگاه اطلاع رسانی پیام میانه(http://www.miyanehcity.ir/)