تمایل چندانی نداشتم به اختلافاتی که اخیرا دامنگیر دو سایت میانالی و صدای میانه شده ورود پیدا کنم. ولی از انجائیکه هردو سایت یکدیگر وبویژه اعضایشان را متصف به برخی اوصاف ناشایست کرده اند و این موضوع بیش از همه افرادی همچون بنده که در هر دو سایت عضویت داریم را ازرده خاطر می سازد لذا ناگزیر به بیان مطالبی هستم.
- هر دو سایت تلاش دارند تا اثبات کنند که مرتبت و جایگاه بالاتری نسبت به ان دیگری دارد. یکی به کمیت اعضا و مطالبش می بالد و ان دیگری به کیفیت انها. هیچکدام از هیچ تلاشی در طول این چند روز برای اثبات خود و نفی دیگری دریغ نکرده اند. حال انکه هر دو در اثبات خویش حق اند و در انکار دیگری باطل.دلیل این سوتفاهم را باید درعدم توجه انها به وجود ماهیت متفاوتشان جستجو کرد.میانالی یک سایت بیشتر تفریحی-سرگرمی با مخاطب عام و صدای میانه یک سایت خبری - تحلیلی با مخاطب خاص است. بنابراین یک امر کاملا طبیعی است که میانالی مخاطبینی گسترده تر از نظر کمی و محدودتر از نظر کیفی در مقایسه با صدای میانه داشته باشد. نتیجتا تلاش در اثبات خویش و نفی دیگری با توسل به شاخصه های ذکر شده امری خام و بیهوده است. و منطقا مقایسه میان این دو سایت نمی تواند موضوعیت داشته باشد. زیرا مقایسه بین دو پدیده نیاز به اشتراک در علت دارد وحال انکه علت مشترکی برای مقایسه ایندو سایت بدلیل ماهیت و کارکرد متفاوتشان وجود ندارد.
- با توجه به کارکرد و ماهیت متفاوتی که ایندو سایت دارند طبیعی است که با مشکلات متفاوتی هم مواجه شوند. مسئولین میانالی به خاطر گستردگی کمی مخاطبین و مطالب دریافتی اش بعضا ممکن است که نتوانند بطور دقیق محتوای این مطالب را کنترل نمایند و همین امر سبب شود که موردی سخیف و یا حتی غیر اخلاقی در این سایت منعکس شود. اتفاقاتی از این نوع انهم در فضای مجازی که با فشار یک دکمه انبوهی از اطلاعات در یک لحظه به مقصد منتقل می شود امری اجتناب نا پذیر است. البته باید مسئولین سایت تلاش کنند که چنین اتفاقات نا خوشایندی را به حداقل برسانند زیرا انها علاوه بر اینکه می توانند تالی فاسد به دنبال داشته باشند به اعتبار سایت نیز خدشه وارد می سازند. با این اوصاف هیچیک از موارد فوق نمیتواند دستاویز موجهی باشند تا سایتی را متهم به ولنگاری و اعضایش را ولگردان اینترنتی یا بی هویت بنامیم. چنین دیالوگ و گفتمانی برازنده ودر شان افرادی که فرهیخته جامعه هستند نیست. همچنین چنگ انداختن به سلایق افراد نظیر نوع موسیقی که که گوش می دهند نیز شایسته نخبگانی که رسالت اگاهی بخشی و ترویج فضای گفتمان در جامعه را عهده دارند نمی باشد. باید پذیرفت که نه تنها به تعداد اعضای میانالی که به تعداد انسانهای این کره خاکی میتواند تفاوت سلیقه وجود داشته باشد. باید به این تفاوتها احترام گذاشت زیرا سلیقه بعنوان بخشی از فرهنگ انسانها موضوعی مطلق و تابع قواعد جبری یا علوم طبیعی نیست. تنوع وتکثر ذاتی فرهنگ و از اجزا تجزیه ناپذیر ان هستند. همچنین مسئولین سایت میانالی هم باید به این نکته توجه داشته باشند که قرار نیست حجم مخاطبان صدای میانه به گستردگی سایتشان باشد زیرا اولا نحوه و شرایط عضو گیری در سایت مذکور در مقایسه با میانالی محدود بوده و ازسوی دیگر به دلیل ماهیت فعالیتش طبیعی است که مخاطبانی با گرایش خاص و محدود داشته باشد. حجم کم مطالبش نیزاز یک سو بوا سطه محدود بودن اعضایش و ازطرف دیگر بدلیل محتوای مطالبش است که معمولا با وسواس و دقت و صرف زمان طولانی نگاشته می شوند.
- در پایان باید به این نکته اشاره کنم که حتی اگر ماهیت فعالیت هر دو سایت یکی بود باز هر یک باید وجود ان دیگری را برای ادامه حیات و پویائی خویش مغتنم می شمرد. اگرهردو سایت هدف غایی اشان را اندیشه سازی و اندیشه محوری می دانند باید به لوازم ان نیزکه تکثرباوری و تکثرگرایی است, تن دهند. بدون تردید در یک فضای متکثر و رقابتی است که اندیشه شکل می گیرد و بارور می شود. اساسا اندیشه و پویائی ان محصول تضارب عقاید است و چنین تضاربی در جائی اتفاق می افتد که رقابت باشد. بنابراین هیچ تحول و کمال فکری در فضای تکصدایی امکانپذیر نیست. شاید فلسفه شعار زنده باد مخالف من در این نکته مستتر باشد که این مخالف با بودنش به وجود من جان می بخشد.صدای میانه و میانالی دات کام باید به هم جان ببخشند تا جان گیرند.