
مطالعهی روند پیشرفت کشورهای پیشرفته و توسعه یافته بویژه در حوزه اقتصادی، نشان می دهد که همه ی این کشورها در مقطعی از زمان در موقعیت فعلی کشور ایران (که کشوری در حال توسعه است)، قرار داشته اند. همچنین منطقی و معقولانه است که هر فعالیتی جهت رشد و تعالی روند تدریجی داشته باشد؛ اما آنچه مهم است این است که سرعت و کیفیت گذر از عقب ماندگی در چه حدی است.
هدف بنده از نوشتن این مطالب پرداختن به مسئله بیکاری بویژه در بین جوانان شهرستان میانه است. مطالعه و مشاهده نرخ بالای بیکاری در این شهرستان در مقایسه با نرخ بیکاری کشور و استان آذربایجان شرقی نشان دهنده وضعیت بسیار بد در این حوزه می باشد. این وضعیت در شرایطی اتفاق میافتد که ظرفیت های عظیمی جهت تولید و اشتغال زایی وجود دارد. بنابراین شهرستان میانه همانند وضعیت سایر نقاط کشور دچار یک پارادوکس شده است. اما باید فهمید چگونه میتوان این پارادوکس را تغییر داد و از این تغییر یک فرصت ساخت.
متاسفانه دولت در ایران، دولت ناکارآمدی است و علت بخش عظیمی از این ناکارآمدی همه کاره بودن دولت است. برای متوجه شدن بهتر مسئله یک خانواده را در نظر بگیرید که پدر خانواده همه کاره ی آن خانواده است و مابقی اعضای خانواده هیچ فعالیتی انجام نمی دهند و چشم به پدر دوخته اند. در صورتی که پدر دچار مشکل شود و نتواند معاش خانواده را تامین کند، مابقی اعضا نه تنها دچار مشکل خواهند شد بلکه مشکل بزرگتری برای پدر ایجاد خواهند کرد. دولت در ایران به همین مسئله گرفتار شده است. بدنه دولت به اندازه ای حجیم است که توانایی اداره کردن آن را ندارد. بنابراین دولت همانند پدر خانواده نه تنها باید خود به فعالیت اقتصادی بپردازد بلکه بیشتر نقش نظارتی بر فعالیت سایر اعضای خانواده داشته باشد.
روند حجیم شدن دولت در ایران از یک طرف و تمایل شدید همگان جهت ورود به دانشگاه و نگاه غلط به مدرک دانشگاهی به عنوان فراهم کننده زمینه مناسب برای استخدام در مشاغل دولتی باعث شده است تا آسیب های بد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در جامعه حاکم شود.
در دورهای قرار گرفته ایم که دولت به جای دستگیری از مردم خود نیازمند دستگیری شده است. بنابراین همه باید بدانند که دیگر ظرفیتی برای دولت جهت جذب نیرو باقی نمانده است. این ظرفیتی هم که وجود دارد یک ظرفیت انفجاری است. البته هم باید ناراحت بود که چرا دولت به این مرحله اشتباه رسیده و برای جبران آن باید هزینه های سنگین بپردازد و هم مایه ی خوشحالی است چرا که مردم به این نتیجه رسیده اند که خود باید به فکر خود باشند و این یعنی مردمی کردن اقتصاد.
با توجه به مطالب مذکور و تحلیل صحیح وضعیت فعلی شهرستان میانه به نظر می رسد این شهرستان جهت مبارزه با بیکاری با مشکلات زیر مواجه است:
1- عدم شناخت فرصتهای شغلی شهرستان در سطح خرد و کلان
2- عدم باور جوانان به تواناییهای خود جهت خود اشتغالی
3- عدم وجود منبعی جهت راهنمایی، تشویق، آشنا نمودن و ایجاد انگیزه جهت کارآفرینی
4- عدم وجود و عدم پرورش ذهنهای خلاق و نوآور در دانشگاه و مدارس
5- عدم کارایی و اثربخشی مسئولان شهرستان علارغم دلسوز بودنشان
6- تئوریسین بودن اساتید دانشگاه و عدم به کارگیری همزمان علم و عمل
همه ی مسائل ذکر شده کم و بیش در کشور ما وجود دارد ولی مهم آن است که هر نهادی به اندازه توان خود حل مسائل مذکور کند.