روز یکشنبه 12 شهریور ماه نمایندگان محترم میانه همراه با آقای رحمانی نماینده محترم تبریز و رییس کمیسیون صنایع و معادن مجلس بازدیدی از شرکت فولاد آذربایجان داشتند که نه تنها گرهی از گره های بهم پیچیده فولاد میانه و صنعت کشور را باز نکرد که ابهامات و اتهاماتی را نیز ایجاد کرد. ای کاش یا آن اظهارنظرات غیرحرفه ای در آن جلسه رسمی و عمومی مطرح نمی شد یا فحوا و محتوای آن مذاکرات، علنی نمی شد. شایسته بود در یک جلسه خصوصی از مدیریت و کارشناسان خبره شرکت ابتدا مشاوره ای در مورد مسائل مهندسی و تخصصی گرفته می شد سپس برای رفع موانع ، چاره اندیشی می شد.
جایگاه یک نماینده خصوصاً رییس یک کمیسیون تخصصی آنچنان استوار و فرا دست است که باید با اشراف کامل بر مسائل روز و با تکیه بر دانش و تجربه بالای قبل از نمایندگی (اگر باشد)، از موقعیت فرادست به مدیران سیاسی و کاری امید و راهکار ارائه دهد نه اینکه باز جایگاه مردم و نماینده عوض شود و نماینده درد و مشکل مردم را به خود مردم وابگوید. یک نماینده با داشتن سوابق مدیرکلی ، وزیری یا رده های مشابه باید قدم در مجلس بگذارد و مجلس را محل انجام کار بداند نه آموزش کار و سعی و خطا برای افزایش تجربه. نامزد انتخاباتی با داشتن سوابق مدیریتی بالا ، پس از ورود به مجلس باید در یکی از زمینه های تخصصی مانند کشاورزی ، صنعت یا انرژی و غیرهم فعالیت کرده و نتیجه سالها تجربه و سابقه را نشان دهد و تلاش نکند در هر زمینه ای نظر دهد مگر پس از کسب مشاوره از مشاورین ذیصلاح.
گلایه اصلی نیز در مورد جلسه یکشنبه از آقای رحمانی است که سابقه معاونت و ریاست کمیسیون صنایع و معادن را در کارنامه خود دارند وگرنه اظهار نظر نماینده محترم میانه را به خاطر فقدان تجربه و تخصص لازم چندان جدی نمی گیریم. آقای رحمانی در مقام حامی صنعت و معدن و دلسوز و آشنا به صنعت و معدن قرار دارند و باید مانند فرزند خود از این امانت حمایت و دفاع کنند. آجر به آجر این صنعت با تلاش تک تک کارشناسان ، مدیران صنعت و مسئولین دولتی بدینجا رسیده است. سخت است باور کنیم که رییس چنین کمیسیونی از وضعیت شرکتهای فولادی ، وضعیت مواد خام و مواد اولیه ، وضعیت خریدهای خارجی و از همه مهمتر فشار سیاسی و قضایی روی صنعت فولاد بخاطر فساد سه هزار میلیاردی و دهها مشکل دیگر بی اطلاع باشند.
خطاب و عتاب قرار دادن مدیری که سه دهه عمرش را در مدیریت صنعت و معدن كشور سفید کرده و کارنامه درخشانی دارد ، ممکن است سوت و کف 100 هزار عوام را همراه داشته باشد اما تعجب 100 خواص را هم به دنبال خواهد داشت. خطاب قرار دادن یک مدیر کارکشته و مجرّب با سئوالات ابتدائی، خام و اشتباه جایگاه آن مدیر را پایین نمی کشد بلکه نظر کارشناسان در مورد نماینده را متزلزل می کند. نماینده دلسوز و آگاه بجای تکیه بر اطلاعات خام اطرافیان فاقد تخصص ، باید با مدیر و مسئول ، دوست باشد و اطلاعات دقیق و علمی را از او اخذ کند و درصورت محرز شدن اطلاع دهی اشتباه ، او را مواخذه کند.
مدیریت کنونی فولاد آذربایجان خصوصاً شخص مدیرعامل آن در طول 2 سال گذشته از یک شرکت زیان ده ، یک شرکت سود ده با بیش از 200 میلیارد ریال سود خالص عملیاتی ساخته است. این مدیر آرام در سیر نزولی تولید ، با مدیریت انقباضی هزینه ها به سیر صعودی سود خالص رسیده است. از رموز موفقیت این مدیر بی تنش و غیرسیاسی می توان به کاهش چند هزار تنی ضایعات تولیدی و مدیریت بر هزینه های جاری شرکت اشاره کرد. اگر دستش را نمی بوسیم و دست مریزاد نمی گوییم اینگونه با اظهارنظر غیرتخصصی به او ظلم نکنیم. سالن همایش شرکت فولاد با دهها مدیر و کارشناس فاصله زيادي با اجتماعات انتخاباتی دارد. سخن گفتن در حضور چنان کارشناسانی حتی به اندازه یک جمله نیاز به مداقه کارشناسانه و مشاوره های صحیح دارد.
بحران کنونی در صنعت کشور گریبانگیر تمام بخش های صنعت است. آذوقه فولاد آذربایجان ، شمش است. بدون شمش این شرکت تعطیل است. تولید شمش کشور محدود و سهمیه بندی شده و تحت نظارت و کنترل شدید برای تقسیم بین شرکتهای اصلی شرکت ملی فولاد است و سهمیه فولاد آذربایجان ماهیانه بین 30 تا 35 هزار تن است و با این روند اگر ضرب و تقسیم کنیم نباید انتظار تولید سالیانه 500 هزار تنی را داشت. چنین سهمیه ای شامل حال شرکتهای بزرگی مانند فولاد بناب نشده است ولی فولاد میانه یکی از قطبهای شرکت ملی فولاد از چنین مزیتی برخوردار است. خرید شمش از خارج نیز با توجه به مشکلات مربوط به انتقال ارز غیرممکن شده است.
خب! قضاوت آسان است: اگر به نانوایی آرد نرسد نمی توان انتظار نان داشت و اگر برای فولاد آذربایجان شمش نرسد نباید انتظار میلگرد داشت. حال مشکل از کجاست؟ آیا طرح این ادعا که سوء مدیریت فولاد آذربایجان باعث کاهش تولید شده است واقعاً صحیح است؟ آیا یک نماینده نباید از یک کارشناس خبره یا مدیر مجرب، حتی از خود شخص مدیر عامل فولاد آذربایجان سئوال کند که مشکل از کجاست که در یک جمع عمومی و در جراید و اخبار آنرا علنی نکند؟ آیا یک نماینده ملّی خصوصاً یک رییس کمیسیون صنایع و معادن نباید بداند که الآن شمش کشور محدود و جیره بندی شده است و به همان تناسب تولید شرکتهای فولادی کاهش یافته است؟ آیا یک نماینده ملی نباید بداند چه مشکلاتی در تأمین مواد خام از داخل و چه مشکلات ارزی برای تامین از خارج داریم؟ آیا رییس کمیسیون صنایع و معادن نباید بداند تمام 8 طرح ملی فولاد نیمه تمام هستند؟ طرح فاز احیای مستقیم میانه از کدام طرح هشتگانه عقب است؟ کدام مدیر غیر از مدیریت فعلی فولاد آذربایجان سود سالیانه خود را جهت تکمیل طرحی ملی که دولت مدعی آن است هزینه می کند؟
متأسفانه انتظار ما از یک نماینده با سالها سابقه معاونتي و 3 ماه رياست کمیسیون صنایع و معاون بيجا بود و ایشان در مقابل اعتراض ناپخته و غیرتخصصی نماینده محترم میانه به شرکت فولاد آذربايجان در مقام دفاع از صنعت کشور و توضیح درباره بحران کنونی برنیآمد و با سکوت خود مهر تایید بر این اعتراض زد تا مدیران لایق دلسردتر و ناامیدتر شوند، درحالیکه مدیریت کنونی فولاد آذربایجان یکی از موفقترین مدیران صنعت فولاد و شرکت فولاد آذربایجان یکی از موفقترین شرکتهای فولادی است.
امیدوارم مدیریت فولاد آذربایجان اعم از هیئت مدیره و مدیرعامل محترم آن این اظهارنظر فردی را به حساب نخبگان و کارشناسان و مدیران لایق خطّه نابغه پرور میانه نگذارند که اکنون صدها مدیر موفق صنعتی و هزاران کارشناس خبره به جای جای کشور فرستاده است.