کد خبر: ۶۶۷۳
۲۸۹۲ بازدید
۲۱ دیدگاه (۱۹ تایید شده)

سوگ نامه تصویری زلزله زدگان

۱۳۹۱/۵/۲۲
۲۲:۱۳

 

 

 

امروز بعد از برگشتن به خانه ، دخترش کیمیا به آغوشش نپرید. تمام زندگی پدر، دختر نازنینش بود.

 

 

امروز مادر برای دخترش لالایی نمی خواند. امشب زهرا کوچولو بدون لالایی مادر به خواب رفت.

بازماندگان زلزله روستای شخیملو ورزقان




در عذاب وجدان است که چرا پنجاه سال به شریک زندگی اش گفت: صدای خُرخُرت نمی گذارد آرام بخوابم. ولی امشب از شر خُرخُر  شوهرش خلاص شد! کاش بود و باز خر خر می کرد.

بازماندگان زلزله روستای زغن آباد ورزقان


قرار بود بعد از ماه رمضان عروسی مهدی را بگیرند ولی آن پسر رعنا قد برای همیشه رفت.


دختر در آغوش پدر دنبال مادر

با دلی آکنده از غم و اندوه مصیبت وارده را به هم استانی های داغدارم تسلیت می گویم

ولی:

تو که زنده هستی!

تو که در آرامش هستی!

تو که هر آن ممکن است در آزمون الهی وارد شوی!

همین امروز نه همین الآن برو قدر مادر را بدان

برو قدر پدر را سپاس دار

برو بی مهری هایت را به همسرت جبران کن

برو فرزند دلبندت را در آغوش بگیر


کانال تلگرامی صدای میانه اشتراک‌گذاری مستقیم این مطلب در تلگرام

نظر شما

۹۱/۵/۲۶ ۰۸:۱۰
آقای بایگان در سایت قافلان مطالبی را در مورد دبستان فاطمه زهرا (س) میان هدر ماه گذشته (قبل از زلزله های اخیر ) عنوان کرده اند که مردم شریف میانه لازم است بدانند که :
سال گذشته با بودجه خود مدرسه آن سرویسهای بهداشتی با پیگیری اولیای خود این مدرسه ساخته شده نا با بودجه اداره و دیگران !
* در مورد وضعیت قابل قبولی که از لحاظ ظاهری در مورد دبستان فاطمه زهرا (س) میانه آقای بایگان عنوان نموده اند . متاسفانه با هماهنگی یکی از حسابداران سابق شما (بنام آقای الف. که پیمانکار !!! نقاشی ساختمانهای مدارس نیز هست !) بر روی در و دیوارهای ساختمان در حال ریزش دبستان فاطمه زهرا آمده و یک لایه رنگ و گچ برای گمراه کردن مهندسان کشیده اند و شکافها و ترکهای بزرگ روی دیوارهای در حال ریزش این مدرسه را پوشانده و به قولی ماست مالی کرده اند !
خطر هر لحظه در کمین است قبل از شروع سالتحصیلی جدید مردم میانه و مسئولین فکری برای تخریب و نوسازی این دبستان بکنند
۹۱/۵/۲۶ ۰۶:۰۳
[img]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news_albums/145575/414/resized/resized_199043_941.jpg[/img]

[b]مرور آخرين صحبتهاي دختر در ذهن پدر[/b]

سلام بابایی صبح بخیر
علیک سلام باباجون صبح توهم بخیر
بابایی داری میری سر کار ؟
آره بابایی مثل همیشه صبح میرم و دم غروب میام
بابایی میشه امروز نری؟
چرا عزیزم ؟ چرا میخوای امروز نرم؟
بابایی دیشب یه خواب بد دیدم میترسم اگه میشه امروز نرو
بابایی نمیشه که نرم
بابایی قول میدی زود بیای پیشم ؟
آره عزیز دلم امروز زودتر میام آخه میخوام بیام دنبالت باهم بریم یه جایی
کجا بابایی؟
بریم بازار آن عروسک برات بخرم که دوست داری
آخ جون بابایی مهربونم من منتظرم زود بیا
آروم روی پدرش را بوسید و پدر رفت
توی راه آروم و قرار نداشت حرفای دخترش بدجور آشفته اش کرده بود
به عروسک فروشی رسید باز بود پیش خودش فکر کرد عروسک رابگیرم
و بعداز ظهر زودتر برم خونه تا خوشحالش کنم .
عروسک را خرید با خودش برد سر کار
یه روز کاری مثل همه روزها با این تفاوت که دختر کوچولوش هرچند دقیقه یکبار زنگ میزد
بابایی حالت خوبه نگرانتم ......... بابایی دلم برات تنگ شده
ساعت از ۴ گذشته بودکه آماده رفتن به خونه شد
توی راه که داشت میرفت همه اش صورت دختر کوچولوش رامجسم میکرد
وقتی عروسک رابش میداد بعد یه لبخند میزد
دل تو دلش نبود که زودتر برسه خونه
قدمهاش را تندتر کرد همه اش به تنها دخترش فکر میکرد
یه لرزش آن را به خودش آورد
زمین زیر پاش میلرزید ترس و نگرانی همه وجودش را گرفته بود حتی حاضر نشد یه جا پناه بگیره
باقی مونده راه را دوید لرزه های تموم شد اما دلش بادیدن چیزی که میدید لرزید
هیچ اثری از خونشون نبود خونه تبدیل شده بود به تلی از خاک
عروسک رامحکم تو دستش گرفت و دوید
روی خرابه های خونه ایستاد و با صدای بلند دختر کوچولوش را صدا زد
حال خودش را نمیفهمید بادست خالی افتاد به جون سنگ و خاک همه را کنارزد
یه دست کوچولو از زیر خاک پیدا بود با امید به زنده بودن کودکش بقیه خاکها را کنار زد

اما .........................

تن بی جون دخترش را بقل کرد و گفت بابایی پاشو عروسکی را که دوست داشتی برات خریدم

بابایی پاشو دیگه با من شوخی نکن چشمات باز کن بابا بی تو میمیره ها

با دخترش حرف میزدو اشک میریخت

زمین دوباره لرزید باقی مونده سقف فروریخت

وقتی زمین آروم شد هیچ اثری از پدر و دختر نبود

آن بابای مهربون به قولش عمل کرد زود رفت پیش دختر کوچولوش

روح همه آذری های عزیز که پرکشیدند شاد

از خدای مهربون برای همه بازمانده ها طلب صبر و بردباری میکنم
۹۱/۵/۲۵ ۱۹:۵۷
[quote name="محمد صادق نائبی با توجه به تصویر چهارم"] قرار بود بعد از ماه رمضان عروسی مهدی را بگیرند ولی آن پسر رعنا قد برای همیشه رفت.
[img]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news_albums/145575/414/resized/resized_199061_368.jpg[/img][/quote]

[b]عزیزیم، دوزوم درده؟
دوشمدی، گوزوم مَرده!

اوغولوم، گولوم گئتدی
قالمادی، دوزوم درده![/b]
۹۱/۵/۲۵ ۱۹:۵۰
[quote name="محمد صادق نائبی با توجه به تصویر دوم"]امروز مادر برای دخترش لالایی نمی خواند. امشب زهرا کوچولو بدون لالایی مادر به خواب رفت.
[img]http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1391/05/22/1391052213475446_PhotoL.jpg[/img][/quote]

[b]عزیزیم، قارا گونده!
باخاردیم قارا ! گونده

اریدی، تالان اولدو
آرزیلار، قارا گونده![/b]
۹۱/۵/۲۵ ۱۹:۴۴
[quote name="محمد صادق نائبی با توجه به تصویر سوم"]
در عذاب وجدان است که چرا پنجاه سال به شریک زندگی اش گفت: صدای خُرخُرت نمی گذارد آرام بخوابم. ولی امشب از شر خُرخُر شوهرش خلاص شد! کاش بود و باز خر خر می کرد.
[img]http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1391/05/22/13910522134756484_PhotoL.jpg[/img]
[/quote]


[b]یارا باخ! آی یارا باخ!
اوره گی مین یارا باخ!

گزردیک داغدا، داشدا
داشلار آتدا، یارا باخ![/b]
۹۱/۵/۲۵ ۱۹:۰۲
سلام مردم آذربایجان
مارو تو غم خودتون شریک بدونید
چند روز پیش فقظ آذربایجان لرزید دل همه ایرانی ها لرزید
از خدا براتون صبر میخوام
۹۱/۵/۲۵ ۰۹:۱۰
[list][*][b]من آبجي مي ايستيرم[/b][/list]

[img]http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2012/08/838778_orig.jpg[/img]
۹۱/۵/۲۴ ۲۲:۲۶
بسمه تعالی 24/5/91
جوابیه مادران دانش آموزان به آقای بایگان رییس آموزش و پرورش میانه (استان آذربایجان شرقی)
سلام علیکم بما صبرتم !!!! (که بی خیال نشسته اید و منتظر مرگ دانش آموزان میانه ای در پی زلزله هستید )
آقای بایگان و آقای خلفاپور ( فرماندار محترم میانه )دیدید که زلزله وحشتناک چطور شهرستانهای هریس و ورزقان و اهر را ویران و در چندین استان همجوار نیز مصایبی را بوجود آورد آیا بازهم این یا و یا و مردد ماندن در بین انتخاب مدارس در حال ریزش برای تخریب و نوسازی به قیمت جان دانش آموزان دبستان فاطمه زهرا (س) و یادبیرستان دخترانه فرهنگ خواهد انجامید .
نمی گوییم استخر برای فرهنگیان لازم نیست ولی قبل از آن یک مدرسه مطمئن برای فرهنگی و دانش آموز لازم است در آنجا با آرامش به کار و تحصیل بپردازند بعد برای تفریح به استخر بروند .
این زلزله های اخیر هشدار محکمی برای شما و آقای خلفاپور رییس شورای آموزش و پرورش شهرستان میانه بود .
بیایید و از همه کمک بگیرید و این دبستان فاطمه زهرا میانه را نیز تخریب و بازسای کنید تا قبل از شروع سالتحصیلی و استقرار دانش آموزان مشکل خطرات لحظه ای جانی دانش آموزان را برطرف کنید . همین امروز سه شنبه 24/5/91 ساعت شش باز هم زلزله شدیدی آمد آیا خواب بودید و احساسش نکردید ؟؟؟
از نمایندگان نیز ما کمک می خواهیم مگر عزیزانی همچون فعالان رسانه ای سطح کشور و در میانه مسئولین سایتهاییی همچون آقایان مهندس نایبی سایت صدای میانه و حسن زاده قافلان و سایتهای میانه و خیران بیکار می نشینند ما از همه این صاحبان و فعالان رسانه ای عرصه مجازی کشور و استان و میانه یاری می گیریم . تا این مدرسه تخریب و بازسازی شود لطفا وقت را تلف نکنید حتی الان اگر بجنبید از مسئولان کشوری حاضر در استان نیز می توانید کمک بگیرید .
اولیای دانش آموزان دختر بچه دبستان در حال ریزش فاطمه زهرا س میانه
۹۱/۵/۲۴ ۲۱:۴۷
[b]با عرض تسلیت[/b] برای بازماندگان و طلب آمرزش و آرامش ابدی بر ارواح درگذشتگان زلزله اخیر آذربایجان،[b] از خبر مؤلمۀ زلزله و مشاهده مطلب «سوگ نامه تصویری زلزله زدگان» استاد نائبی[/b] و تصویر ارسالی خانم المیرا ناصری و شعر ارسالی استاد شاهد [b]واقعاً متأثر شدم.[/b]

[b]اگر قصوری[/b] در بیان و سکته ای در کلام [b]باشد، قبلاً از محضر بزرگان پوزش می طلبم![/b]
-------
[b]مویه[/b] بر جان‌باختگان زمین لرزۀ اهر، ورزقان، هریس، ...
[b]شکوائیه[/b] از زمین (گاهواره بشر) و کوه (نگهدارنده زمین)؛
-------

1-از چه شد بر تارک افلاک، خاک؟
مرد و زن در ضجه و اندوه ناک.

2-طفلکی صبحی به خواب ناز بود.
ای دریغا! قسمتش پرواز بود!

3-دختری نالان در آغوش پدر.
مادری در حسرتِ رعنا پسر.

4-ای فسوس! از بازیِ دارِ مِحَن.
چاک باید جامه و هم پیرهن.

5-ای زمین! پیر و جوان را گاهوار.
مر خدا را رحم بر اطفال دار.

6-مردمان را سال‌ها دادی ثمر.
چون شدی سرکش بر ابنای بشر؟

7- دست مادر، زلفِ گُل را شانه کرد.
قهرِ تو گُل را ز گُل بیگانه کرد.

8-ای زمین! مر فرشیان را یاوری.
ملجأ و مستأمن و هم مادری.

9-کی کند مادر جفا بر پاره تن؟
نی زند سیلی به صورت نی دهن.

10-کوه بر مهد زمین، اوتاد بود.
منفصل از هم کُند کی تار و پود؟

11-زندگان را چون سکونت لازم است.
با تزلزل، کی سکینت حاکم است؟

12-حی و موتم جمله در دستان دوست.
هر چه او فرمان دهد، فرمان اوست.

13-گر بداد حکمی خدا، راضی شویم.
چون ندا آمد: بیا! راهی شویم.

14-این رباطِ کهنه را کو اعتبار؟
ای خوش آن دل رهسپارِ کوی یار.

-------
بیت (5) : «أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا» ([b]سوره : النبأ، آیه : 6 ) آيا زمين را گهواره‏اى نگردانيديم؟[/b]
بیت (10) : «وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا» [b](سوره : النبأ، آیه : 7 ) و كوه‏ها را میخ‌هایی- تا زمين بدان استوار باشد و نجنبد-؟[/b]

بیت (12) : هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ فَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ [b](سوره : غافر، آیه : 68) او همان كسى است كه زنده مى‏كند و مى‏ميراند،[/b] و چون به كارى حكم كند، همين قدر به آن مى‏گويد: «باش.» بى‏درنگ موجود مى‏شود.
بیت (13): « يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي » [b](سوره: الفجر، آیات: 27تا30) تو اي روح آرام يافته، به سوي پروردگارت بازگرد[/b] در حاليكه هم تو از خوشنودي و هم او از تو خشنود است، پس در سلك بندگانم در‌آي، [b]و در بهشتم وارد شو.[/b]
۹۱/۵/۲۴ ۱۹:۳۵
آچیب آغزین یئنه ده چرخ فلک خورتلادی یئردن
اژدها تک یئنه اوددی او گؤزل گوللری بیردن
نئچه مینلر تیفاقین بیر حرکتده داغیدیب
بیر عُمُر زندگینی سئل سووا آتمیش آخیدیب
نه روا بیلدی بو یئر هانسی عدالتله،آخی ؟
ایلدیریم تک اود اولوب زلزله اسمیله ، شاخی
بو نجور دیودی کی یئردن قارا یئل تک اسیری
نه قصاوتله او خالقین یوخ امیدین کسیری ؟
دردو رنج آزدی مگر؟ یوز بئله ماتم یارادیر؟
یئر مگر بیلمیری بیزلردن اوچون گون قارادیر؟
داهاآرتیق نه دن اؤتری بئله طغیان ائلییر؟
گول کیمی بسله نن انسانلاری قانه بله ییر
ای فلک دئ: بو نه حکمت دی کی گول غنچه لرین سولدیریسان؟
زلزلیله او گلستاندا اولان گوللری تئز یولدیریسان!
آخی اوردا چوخ اؤرکلر واریدی، عاشیقیدی
هامی زحمت کئش و پاک اللی هامی صادقیدی
کیمه ظلم ایتمیشیدی تازه دوغولموش بالالار؟
نیلمیشدی بو جهانه گونی باتمیش آنالار؟
بالاوای صوتی اوجالمیش وطنیمده گؤیه جک
نه قدر شوملایاجاق یئرآخی خالقیم اؤله جک؟
ایکی سیندینده اوشاقلار نه بیلیر زلزله نی؟
آغلایب ایسته یه جک گاه آتانی گاه ننه نی
آتااؤلدی آنا اؤلدی آخی کیملر دوتاجاق اللرینی؟
کیمی لای لای دیه جک؟ کیم دارایار تئللرینی؟
کیم گئجه یوخلاداجاق؟ کیم چکر ال باشلارینا؟
کیم باخیب آغلایاجاق دور سورا گؤز یاشلارینا؟
شاهدین باغری قانیدی داها قان اولدی اورک
بونه پیس رسم ایدی سالمیش بوجهان ایچره فلک !
۹۱/۵/۲۳ ۱۷:۵۷
[b]مادرم کو؟[/b]

[img]www.vom.ir/images/stories/voiceofmiyana-zelzeleh.jpg[/img]
۹۱/۵/۲۳ ۱۷:۵۲
[b]
باز هم زخمی دیگر بر پیکر زخمی کشورم،،،زمین لرزه و جان باختن عزیزانی که قربانی شدند، با همشهریان و هم میهنانم همدردی می‌کنم و برای باز ماندگان آرزوی شکیبایی دارم.[/b]
۹۱/۵/۲۳ ۰۸:۴۷
من كه از خواندن اين متن كوتاه گريستم. هركسي خودش را جاي اين داغداران بگذارد گريه اش مي گيرد.
۹۱/۵/۲۳ ۰۸:۲۵
چگونه بنويسم؟ بشكني اي دست.كه قلم بدست گرفتي. بسوزي اي قلم كه رقم ميزني بجاي نوشتن خاطرات خوب و خوش زندگي از بي مهريهاي روزگار و قهر طبيعت كه بر هم استانيهاي عزيز و مهربان وخالص و مهمانواز مهمان امده مينويسي.اغوش اذربايجان بر هر نوع مهمان و مهماني باز بودو از وجود ان خوشحال .اكنون اغوشمان را براي مهماني مصيبت باز كرده ايم و باتني لرزان. اشكي خشكيده. پيكر مملو از غيرت و ازادگي ولي بي روح عزيزانمانرا نظاره ميكنيم . بار خدايا دست نياز به درگاهت بلند ميكنيم طلب صبر براي همه. غفران رفتگانمان را داريم .امين. مسعود.
خواندن این متن کوتاه با تصاویر منتخب برای هر یک از ماها عبرت انگیز است. زندگی کوتاه و پایان آن غیرقابل پیش بینی است. باید قدر همدیگر را بدانیم.
۹۱/۵/۲۲ ۱۹:۲۳
[b]بسم الله الرحمن الرحیم


إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا(1) وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا(2) وَقَالَ الْإِنسَانُ مَا لَهَا(3) یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ

أَخْبَارَهَا(4) بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحَى لَهَا(5) یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتاً لِّیُرَوْا أَعْمَالَهُمْ(6) فَمَن یَعْمَلْ

مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ(7) وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ(8)[/b]


خداوند متعال درگذشتگان را رحمت و به بازماندگان صبر جزیل عنایت فرماید .
درد بسیار سنگینی است مادر ، فرزند و همسر ،به یک آنی ،به یک لرزشی از هم دور می شوند و بدرود می گویند .
۹۱/۵/۲۲ ۱۹:۱۸
خداوند رفتگان را بیامرزد و به بازماندگان صبر عظیم عنایت فرماید . انشاالله
۹۱/۵/۲۲ ۱۸:۲۸
لبخندها فسرد
پیوندها گسست
آوای لای لای زنان در گلو شكست
گلبرگ آرزوی جوانان بخاك ریخت
جغد فراق بر سر ویرانه ها نشست
از خشم زلزله-
پوپك،شكسته بال بصحرا پرید و رفت
گلبانگ نغمه در رگ نای شبان فسرد
هر كلبه گور شود
عشق و امید،مرد
***
در پهندشت خاك كه اقلیم مرگهاست
با پای ناتوان و نفسهای سوخته
هر سو دوان دوان-
افسرده كودكان زپی مادران خویش
دلدادگان دشت-
سرداده اند گریه پی دلبران خویش
***
در جستجوی دختر خود مادری غمین
با صد تلاش پنجه فرو میبرد بخاك
او بود ودختری كه جز او آرزو نداشت
اماچه سود؟دختر او،آرزوی او-
خفته است در درون یكی تیره گون مغاك
***
بس كودكان كه رنگ یتیمی گرفته اند
بس مادران بخاك غریبی نشسته اند
بس شهرها كه گور هزاران امید شد
شام سیاه غم بسر شهر خیمه زد
آه غریب غمزدگان شكسته دل-
بالا گرفت و هاله ی ابری سپید شد
***
آن كومه ها كه پرتو عشق و امید داشت-
غیر از مغاك نیست
آن كلبه ها كه خانه ی دلهای پاك بود-
جز تل خاك نیست
***
این گفته بر لبان همه بازمانده هاست:
كای دست آفتاب!-
دیگر مپاش گرد طلا در فضای شهر
ای ماه نقره رنگ!
دیگر مریز نقره بویرانه های ده
مارا دگر نیاز بخورشید وماه نیست
دیگر نصیب مردم خاموش این دیار
غیر از شبان تیره و روز سیاه نیست
***
خشكید چشمه ها و بجز چشمه های اشك-
در دشت ما نماند
افسرد نغمه ها و بجز وای وای جغد-
در روستا نماند
***
دیگر حدیث غربت وتنها نشستن است
یاران خوش سخن همگی بیزبان شدند
آنانكه بود بر لبشان داستان عشق-
خود «داستان» شدند
***
این گفته بر لبان همه بازمانده ماست:
هان،ای زمین دشت!
ما را تو در فراق عزیزان نشانده ای
ما را تو در بلای غریبی كشانده ای
ماداغدیده ایم
با داغدیدگی همه دلبسته ی توایم
زینجا نمیرویم
این دشت،خوابگاه جوانان دهكده است
این خاك،حجله گاه عروسان شهر ماست
ما با خلوص بر همه جا بوسه میزنیم
اینجا مقدس است
این دشت عشقهاست
***
هر سبزه ای كه بردمد ازدامن كویر-
گیسوی دختریست كه در خاك خفته است
هر لاله ای كه سرزند ازدشت سوخته-
داغ دل ز نیست كه غمناك خفته است
اما تو ای زمین
ای زادگاه ما!
ما باتو دوستیم
زین پس شرار قهر به بنیاد ما مزن
ما را چنانكه رفت اسیر بلا مكن
این كلبه ها كه خانه ی امید و آرزوست-
ویرانسرا مكن
ور خشم میكنی
ویرانه كن عمارت هر قریه را ولی-
مارا ز كودكان و عزیزان جدا مكن
۹۱/۵/۲۲ ۱۸:۲۴
الله اکبر!بازم هم برگی تلخ از تاریخ آذربایجان نگاشته شد. ضمن تسلیت و ابراز همدردی از خداوند برای بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواهانم

اخبار روز