مگر کشتگان جاده ای با هم فرق دارند که کشته شدن چند همشهری در روزهای پایان سال اینهمه بازتاب ملی و منطقه ای داشت؟ ما که هر هفته نه! ولی هر ماه شاهد اخبار تلخ تصادفهای جاده ای در جاده های کوهستانی میانه و از دست رفتن عزیزانمان هستیم چرا این آخرین تصادف اینقدر بازتاب داشت؟ مگر در این جاده ها، کشته با کشته فرق دارد؟
پاسخ این است که: بله! کشته با کشته فرق دارد. عامّه مردم بدون تحلیل و بررسی دلایل و شرایط، "تفاوت"ها را می دانند. برای همین است که در عرض چند ساعت ماتمی سنگین تمام شهر را می گیرد. چنان غمی که برای نخستین بار (تا جایی که در خاطر دارم)، عزای عمومی در میانه اعلام می شود.
ذیلا به چند نمونه از این "تفاوت"ها و برجسته شدن این رخداد تلخ اشاره می کنم تا ملاحظه کنیم این کشتگان از جنس دیگر کشته ها نبودند و حتی در میان این 6 کشته، تاکید اصلی بر 4 معلم کشته شده است؟:
1 ـ معلمان همتراز با پیامبران، نقش زدودن جهل و نادانی از جامعه را دارند. قلم معلم از خون شهید بالاتر است. همه ما شاگرد اینان بوده ایم. از دست رفتن یک معلم در کهولت سنی نیز شهری را بهم می ریزد چه رسد به کشته شدنش در جاده. مگر همین اخیرا نبود که مدیرکل بهزیستی استان در سفر به میانه از مرگ گریخت؟ مطمئن هستم که اگر از مرگ هم نمی گریخت(زبان لال) چنین بازتابی نداشت. وقتی معلمی از میان ما می رود تو گویی پدر و مادری از میان ما می رود. ندیده می پرستیمش. نشناخته دوستش داریم.
2 ـ آنها در حین مأموریت کشته شدند. خداوند آنها را در میان شهدا جای خواهد داد. کشته در راه ماموریت آنهم چنین ماموریت پاک و مقدسی، شهادت است، هرچند پرونده ای در بنیاد شهید نداشته باشند.
3 ـ آنها از جنس "زن" بودند. از جنس فرشتگان، از جنس مهر و محبت، برای یکی مادر بودند ، برای دیگری دختر بودند، برای آن یکی همسر بودند و برای یکی دیگر خواهر. هر کدام را بنگریم می بینیم عصاره عشق و وفاداری و غیرت بودند. چه سخت است فرزندی که آن غروب چشم به راه مادرش بود و تأخیر مادرش برایش دلشوره آورده بود. چه سخت است پدری که رود زلال محبتش خشک شد. چه سخت است همسری که دیگر "هم سر" ندارد و فرزندش بی مادر است. چه سخت است خواهری که نیمی از روحش به آسمانها پر کشید.
4 ـ آنها مظلومانه کشته شدند. با بیماری طولانی مدت یا کهولت سن کشته نشدند بلکه سهل انگاری و نابخردی یک نفر جان این فرشتگان را گرفت و شوک روحی و روانی به 100 دانش آموز وارد کرد و خانواده هایی را گریان و داغدار کرد.
5 ـ کشته شدن 4 معلم در یک سانحه تأثیر این رخداد تلخ را دهها برابر کرد. اگر یک معلم در تصادفی جانش را از دست می داد چنین ماتمی بر شهر نمی نشست. وقتی 4 معلم، نه! 4 پیغمبر یکجا کشته می شوند ، قلبها به یکباره شکسته می شود و ماتم تمام منطقه را می گیرد.
6 ـ نکات دیگری نیز وجود دارد که تأثیرش شاید به اندازه موارد مذکور نباشد: اینکه آیا لزومی داشت اینها راهی شهری دیگر شوند؟ اینکه اینها جوان با هزاران امید و آرزو بودند. اینکه در زمانی اتفاق افتاد که تمام مردم خود را برای آغاز سالی جدید آماده می کردند، اینکه روزهای پایان مدرسه بود و ...
از خداوند منان بخواهیم این معلمان مظلوم را در کنار انبیا و شهدای خود جای دهد و سنگینی این ماتم را از شهر ما بکاهد. برای شادی روح آنان و دو کشته دیگر فاتحه ای نثار کنیم.