بخشش،، باران رحمتی است که از آسمان دل آبی افراد بزرگ بر کویر تشنه هر دل که ببارد بهاری گل و عشق و محبت به ارمغان می آورد و هیچ قلبی در عالم هستی وجود ندارد که از این هدیه بزرگ استقبال نکند و لذا انسان بواسطه اجتماعی بودن یکی از شاه کلید های مهم در رسیدن به آرامش می باشد زیرا آرامش در حمایت کردن و حمایت شدن در زندگی جمعی معنا پیدا می کند و هنگامی که ما مورد حمایت سایرین قرار می گیریم آرامش و رضایت وجودمان را پر می کند و خیلی جالب است بدانیم که حمایت و کمک کردن به دیگران هم می تواند باعث ایجاد حس آرامش در ما شود و زمانی که ما به دیگران کمک می کنیم حتی اگر این کمک در حد کمی وقت گذاشتن و نشستن پای درد دل یک نفر باشد بطور ناخوداگاه خودر را در برابر تنهایی و انزوا بیمه کرده ایم و حس مفید بودن خواهیم داشت چراکه این کمک با عث می شود احساس همبستگی و ارتباط ما با دیگران بیش از پیش تقویت شود و همه اینها به آرامش درونی ما کمک خواهد کرد بنابرین انسان باید در زندگی هرگز با عینک بد بینی دیگران را نظاره گر نباشد البته کمک فقط مادی نیست برای کمک به دیگران راه های زیادی وجود دارد به عنوان مثال معلم با آموزش، ویا پزشک می تواند زمانی را برای ویزیت نیازمندان اختصاص دهد خیاط با آموزش خیاطی به زنان سرپرست خانواده و خلاصه اینکه راه های کمک به دیگران و رسیدن به آرامش بسیار زیاد است فقط کافی است بخواهیم با فراموش کردن هر نوع سود شخصی در کمک به دیگران به آنان نزدیک شویم که قطعا از این کمک احساس شادی و رضایت خواهیم داشت .
اخیرا هفته نامه قافلان به مسولیت برادر عزیزم آقای مهندس حسن زاده مصاحبه ای را با آقای مظفر اجلی مدیر اجرایی مهرانه انجام داده بود که در نوع خود بی نظیر بود ولی در عین حال دل هر انسان را به درد می آورد و باید با اندکی تفکر و اندیشه بخود آمده و تلاش کنیم تا سهمی هر چند اندک در ادامه موفقیت این انجمن بزرگ داشته و به یادگار بگذاریم بنده نیز به عنوان عضو کوچکی از رسانه خواستم با قلم خود در سوق دادن مردم مهربان و فهیم شهرمان در به ثمر رسیدن اهداف گردانندگان این انجمن به وظیفه خود عمل نمایم چرا که شنیدن صدای قلب کسانی را که به بیماری سرطان دچار شدندرا از دور میشنوم چون که زیباترین موسیقی دنیا برای من است و به همین دلیل است که ریتم حرف زدن ها و خنده هایشان برایم آشناست چون دوست شان دارم و امیدوارم شمع وجود شان روشن و زندگیشان با همیاری و همدلی همشهریان عزیز میانه ای همیشه سبز باشد . از اینکه خوشبختانه مهرانه گام بزرگی برای مبارزه با سرطان برداشته و به موفقیت چشمگیری دست یافته است را باید به فال نیک گرفت و یا اینکه اشاره می شود اگر بگوییم مهرانه گوشه ای از بهشت است و کارکنانش انسانهای فرشته ای هستند بیراهه نگفته ایم و بیش از 700نفر در دفاتر مهرانه بی هیچ چشم داشتی مشغول فعالیت اند باید به بخود بیاییم و با یاری رساندن به بیمارانی که در انتظار بازگشت به زندگی هستند دنیا و آخرت خود را بیمه کنیم . اشاره شده است 130 نفر از بیماران عزیز محدوده شهرمان میانه به مرکز زنجان معرفی و تحت پوشش عالی ترین خدمات تشخیصی و درمانی قرار گرفتند گفتنش خیلی راحت و بسیار آسان است اما به چه قیمتی ؟ با چه زحمتی و با چه هدفی و توسط چه کسانی این امور انجام شده است آیا به نظر شما بازهم باید نظاره گر بود ؟ کدام وجدان بیدار چنین اجازه ای را می دهد؟ خداوند بزرگ را گواه می گیرم وقتی این مصاحبه را خواندم با خود گفتم خدایا ما کی هستیم ؟ در کجای این کره خاکی قرا گرفته ایم ؟ کدام وجدان بیدار قبول می کند بیماری را که با سرطان دست و پنجه نرم می کند ماهها از خوردن گوشت محروم است !!!!!! در صورتی که سفره های رنگینمان برای میهمانی های آنچنانی همیشه باز است ، غافل از اینکه در همسایه نزدیکمان انسانهای وارسته و پاکی که با بیماری سرطان مبارزه می کنند حتی عکسهای گوشت و مرغ را قادر به دیدن نیستند . آیا با دق الباب نکردن منزل بیمار سرطانی که از وضعیتش خبر داریم وجدان ما را به درد نمی آورد؟ آیا فقط منتظریم خدای ناکرده این بیمار سرطانی جان به جان آفرین تسلیم کند تا با شرکت کردن در تشییع جنازه اش با جمله خدا رحمتش کند انسان خوبی بود به وجودمان آرامش دهیم؟ از اینکه گفته می شود سیستم مالی شفاف ، دقیق، منسجم و مدرن مهرانه در کنار انسان های با مناعت طبع و عزت نفس و بزرگی که در راس مهرانه قرار گرفته اند جایی برای نگرانی باقی نگذاشته است از ویژگی های مهم و قابل ستایش نیست؟ همشهریان عزیز میانه ای توجه داشته باشیم 65 درصد بیماران سرطانی را بانوان تشکیل می دهند انتظار از همشهریان گرامی در امداد رسانی از سوی این انجمن بجا و بسیار بالاست و نه تنها خیرین بلکه همه آحاد را می طلبد. اکنون که در آستانه سالگرد تاسیس دفتر انجمن حمایت از بیماران سرطانی مهرانه قرار داریم با اتحاد و همبستگی خود از این انجمن حمایت کنیم و بدانیم همانند زمان جنگ تحمیلی که پیرزن کمر خمیده تنها با اهداءسه عدد تخم مرغ به یاری رزمندگان می شتافت که خودم مصاحبه تلویزیونی آنرا گرفتم ما نیز با همان تفکر و اندیشه به یاری این عزیزان سرطانی بشتابیم . در پایان باید بگوییم یادمان نرود در دفتر دیکته فردایمان بنویسیم انسان بودن ، پاک بودن ،مسول بودن ودر اندیشه سرنوشت دیگران بودن وظیفه نیست !!!!!!! بلکه باید جزء صفات آدمی باشد . پروردگارا : در سالگرد تاسیس مهرانه دفتر دوستان زحمت کش انجمن مهرانه را به تو می سپارم با دستان مهربانت قلمی بردار و خط بکش به غم هایشان و قوت بده بر بازوانشان تا بتوانند بیش از پیش راهی را که انتخاب کردند موفق باشند انشااله ........