انالله و اناالیه راجعون
سه شنبه شب هیجدهم بهمن ۱۴۰۱ عقربه های ساعت به ۲۴ ،، ۱۲ شب نزدیک می شد در حال نوشتن مطلبی بودم که ناگهان پیامک ناگواری صدای زنگ کوتاه تلفن همراهم را به صدا در آورد ، دیدم پیام از طرف دوست با شخصیت و تاریخ نویس نه تنها شهرمان بلکه کشور آقای مهندس نایبی عزیز بودکه نوشت بود متاسفانه میانه ایها بااز دست دادن پزشکی حاذق و مردمی عزادار شدند .
آقای دکتر شکور منصوری به لقاالله پیوست بلافاصله با وی تماس گرفتم منبع خبر را دوست و سرور عزیزمان آقای یحیی میثاقی اعلام کرد با قلبی اندوهگین زنگ تلفن همراه وی را به صدا در آوردم که با حالتی بغض کرده گفت آنچه شنیدی صحیح است دقایقی پیش فرزند مرحوم آقای حاج دکترشکور منصوری آنرا اعلام کرد. آری امروز همشهریان عزیز به سوگ پزشکی نشستند که با نشستن بر سجاده همیشه پهنش به خاطر خدمات لذت بخشی که برای مردم شهرمان میانه انجام می داد خداوند را شاکر بود . پزشکی که در دل فقیرترین محله بودن ، قبله آمال و آرزوهایش بود مرحوم آقای حاج دکتر شکور منصوری درسال ۱۳۱۴ در شهرستان میانه دیده به جهان گشود و پس از دریافت درجه پزشکی در زادگاهش به طبابت پرداخت. این پزشک حاذق جزء پزشکان ممتاز نیم قرن اخیر شهرمان میانه به شمار می رفت که همیشه دلش برای خدمت به مردم بویژه نیازمندان می تپیدو درب مطب ساده اش به روی بیماران و نیازمندان باز بود همان مطبی که از درب ورودیش تا طبقه سوم که اتاق معاینه اش در آن قرار داشت مملو از بیماران نیازمند بود که در خیابان امام خمینی روبروی بانک ملی میانه قرار داشت در حقیقت مطب دکتر حاذقی که پایه گذار ویزیت بیماران بی پول بود و یا بطور ساده بیان کنم که مطب این طبیب دوستداشتنی ، یک بنگاه خیریه تمام عیار بود و از آنجایی که خود ناظر بودم حق ویزیت مرحوم دکتر منصوری با آن مقام علمی ۵۰ سال پیش و سابقه درخشان و حس شهرتش حتی از شاگردان خودش هم کمتر بود چرا که اکثر مراجعینش ، افراد مستمند و نیازمند بودند که از پرداخت حق ویزیت ۲ الی ۳ تومانی آن زمان عاجز بودند .
آری ، مرحوم آقای دکتر شکور منصوری ، همان پزشکی بود که بسیاری از بیماران منزلش را می شناختند و در شب و نیمه شب ، تعطیل و غیر تعطیل در فقدان تلفن ، سالهای نه چندان دور و حتی زنگ درب ، با سنگ درب منزل وی را می کوبیدند تا طبیب جسم و حبیب جان ، بیمار آنهار ا با لطف یزدان نجات دهد و دکتر نیز در نیمه های شب در سرمای زمستان شهر پر از برف یک متری به منزل بیمار رفته و بر بالین بیماران و مادران باردار حاضر می شد . مرحوم آقای دکتر منصوری به خاطر توجه مسئولان استانی نسبت به رفع مشکلات شهرمان در کنار طبابت ، مسئولیت های گوناگون پزشکی از جمله ریاست بهداری آن زمان شهرمان را عهده دار بود و در احداث بیمارستان اِتکُو آن زمان میانه نقش اساسی داشت. و خلاصه اینکه هر چه در مورد این طبیب دادرس مردم بگویم و بنویسم مثنوی هفتاد من کاغذ می شود. مرحوم آقای دکتر شکور منصوری همیشه زیباترین ثانیه های زندگیش رادیدن سلامتی بیمارانش بعد از درمان می دانست این پزشک حاذق و مردمی همیشه معتقد بود مهمترین آسیبی که جامعه پزشکی را تهدید می کند رابطه مالی میان بیمار و اندک پزشکان است و امیدوار بود انشاالله روزی برسد که هیچ پزشکی بیماران را به چشم منبع در آمد نبیند..
روحش شاد و یادش گرامی باد.