کد خبر: ۴۲۵۲۶
۹۶۶ بازدید
۳ دیدگاه (۳ تایید شده)

شریعتی، اصولگرا یا اصلاح طلب؟

۱۳۹۴/۳/۳۰
۱۱:۵۲

روزنامه اصلاح طلب ابتکار در مطلبی با عنوان "شریعتی، اصولگرا یا اصلاح طلب؟" و به قلم سیدرحمت الله نیک نام نوشت:

در دوران ایدئولوژی ها که روشنفکری در ایران به طور غالب تحت تاثیر اندیشه های چپ قرار داشت و کسانی چون آل احمد و نراقی و...درگیر مناقشه ی فکری ایران و غرب بودند،شریعتی،همچون "بیژن جزنی که سرمشق نسل جوان مارکسیست های ایران بود" برای موج اندیشه ی احیاگر اسلامی، بدل به "چهره ای مقدس" شد.

شریعتی هنرمند دردمند و درد شناس "دلیر"ی بود که در یک جامعه ی دینی که قرائت های عنادآمیز و تعصب آلود (فناتیک) رایج بود، قرائت های دینی را جسورانه، محققانه و مسئولانه نقد کرد تا عالمانه و عامدانه قدم در این"خطه ی خطرناک" گذاشته باشد.

او اگر چه در نظر، آتش عشق را در دل مخاطبانش شعله ور می کرد، اما در عمل خود را با مقلدان مسخ شده و کاسب کاران و ترکیب "زر و زور و تزویر" رودررو ساخت. شریعتی روشنفکری بود که به جای تقلید و تکثیر فرهنگ غرب، هویت اسلامی را به عنوان منبع اصلی و اصیل فرهنگ و تمدن ایرانی معرفی و مهندسی کرد و و مفاهیم چپ را به نفع اندیشه ی دینی "مصادره به مطلوب"نمود.

او به دینداران "عزت" و احترامی عظیم بخشید. با جامعه شناسی دین، تک منبعی بودن را به تکثر منابع در حوزه ی اندیشه ی دینی تبدیل کرد. هم در "صورت" بلاغت داشت و هم در "معنا". شجاعتش "نشانه ی بصیرتی بود که در ذهن و ضمیر او بود." شریعتی تمام دانش و بینش خود را در راه محبوبی که به آن دلبسته بود صرف و خرج نمود. از این کارها مستقیم به طور کلی می توان ادعا کرد که کارویژه ی او "احیاگری اندیشه ی دینی" بود. بدین ترتیب که منابع قدیم فرهنگی را"تصفیه" و از بطن و متن آن، ناب ترین و نوترین اندیشه ها ی دینی معطوف به عمل و کارکرد اجتماعی را استخراج کرد.

او با شناخت زمان و مکان، به این درک و دریافت رسید که برای مسلح کردن، شوریدن و شوراندن جامعه ی خفته علیه فضای بسته و خسته ی "مسلط" آن روز، هیچ سلاحی قدرت مند تر و مقتدر تر از "دین ایدئولوژیک" کارساز نیست، و در این راه نیز گوی توفیق را ربود و کامیاب شد.

او دین را بر محور مودت و محبت، و تشیع را به مثابه ی یک حزب و ایدئولوژی راستین (در مقابل ایدئولوژی های کاذب معاصر) معرفی نمود. اگر چه بر کسی پوشیده نیست که شریعتی "دلبرده ی سوسیالیسم" بود و از مارکسیسم وام می گرفت، اما این همه را برای"تدوین هندسی دین" و مبارزه با دشمن خاص آن روز به صور ویژه استفاده می کرد. شریعتی با تاسی از نهضت و قیام امام حسین(ع)، "عنصر شهادت" را برای اجتماع آن دوران و علی الخصوص جوانان، متاعی ارزشمند و ارجمند معرفی کرد.

او "متکلم و مفسر نبود" اما در عمل موفق شد نقادی و جراحی فهم دین را با نگاهی مورخانه، دمکراتیک عملیاتی کند.

شریعتی دیندار و دین شناسی بود که با سرمشق قرار دادن پیامبر(ص)،علی(ع)،حسین(ع)،زینب(س) و ابوذر، هم در عمل به آنان عشق ورزید و هم در دل دین"انگیزه ی ایدئولوژیک"ایجاد کرد.

نقشش احیاگری دین و ایجاد هویت اسلامی بود. از الینه شدن نفرت داشت و راز عقب ماندگی جامعه ی خود را در الیناسیون می دانست. او راه نجات را تنها در رهایی از مسخ شدگی مدرن و "بازگشت به خویشتن" می جست. شریعتی آزادی و آزاده بودن را برا ی ملت فریاد می کشید.

او از دین سنتی و زنگار گرفته ی آن روزگار سلاحی ساخت که"بعد ها در انقلاب اسلامی بسیار بسیار کارگر افتاد" و نقش بزرگی در به وقوع پیوستن آن ایفا کرد،به گونه ای که امروزه آن مطالب استخراج شده از دل دین "جزو کلمات و اصطلاحات جانشین ناپذیر ادبیات پس از انقلاب اسلامی" ایران است.

کانال تلگرامی صدای میانه اشتراک‌گذاری مستقیم این مطلب در تلگرام

نظر شما

۰۴/۳/۳۰ ۱۳:۵۸

ایدئولوژی گری چندان نقطه قوتی نیست که آن را مزیتی برای شریعتی برشمردید

۹۴/۳/۳۰ ۱۵:۵۳
اینکه دلبرده سوسیالیسم باشد دفاع بد از شریعتی است لکن اندیشمندی تاثیرگذار ودلسوز بود که مثل همه اندیشمندان نقاط ضعفی هم داشت بعداز چندین دهه باید نقدی منطقی ودور از احساسات از او ودیگر اندیشمندان تاثیر گذار کرد
۹۴/۳/۳۰ ۱۳:۱۰
خیلی عالی بود تشکر

اخبار روز